بعد ناراحت شدم گفتم خب لااقل رفتی بانک اینم کارت هدیه میکردی میدادی بهم یا یه تبریک میگفتی یا یه گلی شیرینی چیزی میدادی. اونم شروع کرد حرف بد زدن که روز زن فلانه و .. بعد من نشستم گریه میکنم میگه پاشو از جلو شمم برو که مثل بچه واسه کادو گریه میکنی
بعدم من بچه رو برداشتم بردم اتاق خواب بخوابیم اومد محکم با انگشت اشارش زد رولبم که وای بحالت رفتی اتاق سرد بچه سرما بخوره