به خاطر کار شوهرم تو شهر غریب زندگی میکنم دلم میگیره مادرم هم راضی نیس بریم شهر خودمون نمیدونم چرا اصلا مهر و محبت نداره به من بیشتر دلم میگیره
من
منممم😭
خوابگاه حسابه ؟ الان خونم ولی وقتی خوابگاهم مامانم نه بهم زنگ میزنه نه دلش تنگ میشه میگه ۱۸ ساله که نیستی لوس بازی درنیار
مامانای هم اتاقیم زنگ میزنن گریه زاری میکنننننننننن
من دور از شوهرم زندگی میکنم .
من چی بگم که یه کشور دیگم🥲
منم مثل تو ،همه شون نه تنها به خودم به بچه هامم هیچ محبتی ندارن .تو شهر غریبم سالی یه بار شاید برم اونم‌خار چشم همه ام 🤒
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
