2777
2789
عنوان

به نظرتون به شوهرم بگم؟

| مشاهده متن کامل بحث + 1106 بازدید | 48 پست

چه حرکت زشتی کردی بی ادبی هم حدی داره

 ‌‌‌‌‌‌دختر شمالی🌿🌾                    دل اگر تیره نباشد همه دنیاست بهشت...                             من اگه شاعر میشدم مخاطب همه شعرام قرمه سبزی و ته دیگ سیب زمینی بود...                                                           خدایا یدونه از اون معجزه قشنگات لطفا...!

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

میدونید از یه لحاظ خیلی خوشحال شدم که این برخوردو کردم تا بفهمه اختیار خونم دست خودمه، نمیشه هر دیقه ...


این مسیله رو با محبت پیش شوهرت عنوان کن ....بگو قرار نیست ما اینجا باشیم اینا دم به دقیقه بیان در خونه اگه کاری دارن تلفن بزنن یا  پیامک بدن

من بیست ساله با مادرشوهرم اینا تو یک ساختمونیم

وایی دختر میدونم اونا کار بدی میکنن ک هی وقت و بی وقت میان ولی کارت خیدی ضایه بوده😢. منم تو یه ساخت ...

خوب همین دیگه

وقتی شعورشون نمیرسه من چیکار کنم؟

یه مدته وقتی میومدن وایمیستادم جلوی در که همونجا کارشونو بگن ولی انقدر نفهمه که بازم هولم میداد میومد توو!

دیگه مونده بودم چه برخوردی کنم که شعورشون برسه

عزیزم مامان من شعور داره بیخبر خونه‌ عروسش نمیره شما فکر کن لباس راحتی تنته یهو مادرشوهرت میاد توو ...

نمیدونم. لابد کلافت کرده. 

اگه کلافت کرده. کاراش کار خوبی کردی. 

ولی جلو شوهرت اگرم گفتی جوری نگو بهش بر بخوره. بلاخره مادرش. سعی کن. اول خودت بگی ماجرا را تا از زبون خودت بشنوه. 

اگه شوهرت بروز داد و ناراحت بود ،بگو نوره گذاشته بودم😂😂😂 لخت و عور نمی تونستم ک لباس بپوشم 

موافقم ،اسی باید چند بار همینحوری بهانه های مختلف بیاره 

بگه حموم بودم .....قرص خورده بودم سرم درد میکرد خواب بودم...موزیک تو گوشم گوش میدادم و این بهانه ها کم کم دستشون میاد

یه کاری میکردین  طبقه  پایین آیفون بزنید  گوشیش رو بزنید خونتون  وقتی باهات ک ...

ای بابا

تلفنو برای همین مواقع ساختن دیگه

کسی که بخواد فضولی نکنه با تلفن کارشو راه میندازه

منتها این باید هر روز به یه بهونه بیاد خونه زندگی و لباسای منو ببینه

خوب همین دیگه وقتی شعورشون نمیرسه من چیکار کنم؟ یه مدته وقتی میومدن وایمیستادم جلوی در که همونجا ک ...

تو درو قفل کن وقتی در زدن درو باز کن یبار بگو خوابم برده بود بیدارشدم باصدای درزدنتون یبار بگو صب کن تو حمومم بزار لباس بپوشم لفتش بده بعد بگو تازه میخاستم برم اومدین یبار خودتو کسل و بیحوصله نشون بده وقتی درمیزنن وقتی هم میان تو زیاد باهاشون گرم نگیر باهات ک حرف زد درحد اره یا ن جوابشو بده ببین شاید خدا خواست و انقد بیشعوربازی درنیوردن 

❤️

سیاستت منو کشت

این تنها چیزی بود ک به ذهنم رسید،اگه رفتار بدشو فاکتور بگیریم اخه ی جورایی حق داره،من خودم بچه م ندارم ،تو خونه با یه لباس میگردم ک خیلی عذر میخوام در واقع نپوشمم همونه ،دوس نداری پاتک بخوری و کسی تو رو ببینه دوس داری راخت باشی و....

بخدا زنداداش منم تو یه ساختمونن با مامانم،اما فقط با دعوت میریم خونه شون،اونم سالی یک نهایت دوبار فقط با دعوت چ ب صرف غذا چ عصرونه و سرپایی

لطفا اگه مایل بودین بابامو یه صلوات مهمون کنید.ممنون.
ای بابا تلفنو برای همین مواقع ساختن دیگه کسی که بخواد فضولی نکنه با تلفن کارشو راه میندازه منتها ...

مشخصه که میخواد سر از کار و بار شما دربیاره

خواهرم دو تا عروس داره شش ماه یکبارم درخونه شون نمیره تو طبقاتش میشینن هااا ....مثلا چیزی میخره پیامک میده فلانی فلان چیزو برات پشت در گذاشتم ،دعوتش کنن پا میشه میره

موافقم ،اسی باید چند بار همینحوری بهانه های مختلف بیاره  بگه حموم بودم .....قرص خورده بودم سرم ...

اره دیگه باید بزرگتر خودش درک کنه و خودش احترام خودشو حفظ کنه

لطفا اگه مایل بودین بابامو یه صلوات مهمون کنید.ممنون.
میدونید از یه لحاظ خیلی خوشحال شدم که این برخوردو کردم تا بفهمه اختیار خونم دست خودمه، نمیشه هر دیقه ...

خوب کردی عزیزم منتها این مسیله رو اگه بین خودت و شوهرت حل بکنی  ،دیگه خیالت راحت میشه ترسی هم نداری که برن پشت سرت به شوهرت بگن

تو درو قفل کن وقتی در زدن درو باز کن یبار بگو خوابم برده بود بیدارشدم باصدای درزدنتون یبار بگو صب کن ...

باورت میشه اینکارو کردم؟

اوایل کاری نداشتم ولی یه مدت گذشت کلافه شدم

ولی بازم درو باز میکردم

اوایل درو باز میکردم میومدن زیاد گرم نمیگرفتم

دیدم فایده نداره

دوباره درو باز میکردم وقت میومدن جلوی در وایمیستادم تا کارشونو بگن بازم سرشونو مینداختن پایین هولم میدادن میومدن توو!

به شوهرمم که اون اوایل گفته بودم میگفت توقع نداشته باش بهت خبر بدن!

دیگه جز این چاره‌ای دارم برای اینکه خونم و خودمو هر دیقه نبینه؟

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   honye_ella  |  3 ساعت پیش
توسط   vittozahra  |  3 ساعت پیش