2777
2789
عنوان

خواهر شوهرم هی خونمونه وقت و بی وقت

| مشاهده متن کامل بحث + 20416 بازدید | 496 پست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

ن شوهرم هس ک میخاد برا سرکار

خوب با قانون و جدی صحبت کن .بچه فامیل ما شیطوووووون بود هر وقت میومد خونمون یا هر بچه دیگه .خوواهرم میسپرد ب من 🤣🤣🤣..منم قانونمند صحبت میکردم مثلا بچه ها مشخص نمیکردند چیکار کنند .خودم مشخص میکردم نقاشی بکشند یا کارتون ببینند ..یا باهاشون بازی کنم سرگرمشون کنم .به حال خودم بستگی داشت ..فقطم خونه ما اروم بودند 😆😆.جای دیگه شلوغ بودن ..بچه خواهر رشوهرم همش وسط حرف من و همسرم میپرید .دوست داشتما،ولی یکبار وسط حرفمون پرید ،۱۳سالشه🤨🤨🤨..یکلحظه کوتاه چنان جدی نگاه کردم بهش خودش فهمید خدا رو شکر ..دیگه تکرار نکرد ..منم اوکی شدم باهاش

یکبار برای همیشه این موضوعو حل کن وگرنه تاهمیشه داستانت همینه منم داشتم ازاینا دوران عقدم کوفتم شد شبا میگفت میخوام پیش داداشم بخوابم

بیشترمیرفتم خونه بابام خودم داداش کوچیک داشتم و دارم انقدر با شخصیت و باادبه ولی مال شوهرم نه

اوایل عروسیمون میومدن خونمون باگریه نیبردنش دوسه بارم موند کوچیکتربود اذیتمون کرد الان دیگه شوهرم اجازه نمیده منم اصلا بروی خودم نمیارم بچه ام اوردم دیڭه میدونن نمیتونم به دو بچه برسم

الان برادرشوهرم نامزد کرده میخواد زنشو ببره جایی برسونه جایی اینم میگه منم میام دیگه من تکراری شدم نوبت جذیدس بااین که7سالشه ولی میدونم چفدر قرارع اذیتشون کنه

خانوادم،همسرم و دخترم تمام وجودمنن😍خدایا تن همه سالم و لبشون خندون باشه
اره بخدا کاش میمردم ازدواج نمیکردم تو خونه بابام جقد خوشحال بودم من😭😭😭 تاوان کدوم گناهمه خدا مید ...

خدایی الان شرط اول ازدواج خونه مستقل یا دور از خانواده شوهرِ😁

کاش قبول نمی کردی تو ی ساختمون باشی 

اره بخدا کاش میمردم ازدواج نمیکردم تو خونه بابام جقد خوشحال بودم من😭😭😭 تاوان کدوم گناهمه خدا مید ...


منم با مادر شوهر توی ی ساختمونم باید تعارف بزاری کنار قشنگ برو بالا ب پدر شوهرت و مادرشوهرت بگو فلانی واسم ارامش نزاشته بخاطر با شوهرم بحث داریم توی خونه نزارید بیاد آرامش ندارم

من ی مدت بود جاری هام ک میومدن خونه مادرشوهرم بخاطر اینک شلوغ می شد برادر شوهرم می گفت برید بالا (خونه من)بازی کنید دفه ی دوم گفتم بالا مهد کودک نیست الان اصلا نمیزاره بیاد بالا بهش برخورد 

ب درک مهم نیست در عوض اعصابم راحت

 
خوب با قانون و جدی صحبت کن .بچه فامیل ما شیطوووووون بود هر وقت میومد خونمون یا هر بچه دیگه .خوواهرم ...

این هیچی حالیش نیست ب قدری بی ادب بارش اوردن خیلی راحت به باباش حرف بد میزنه باباش میخنده حال ب هم زنا😭😭😭😭

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792