بعدش بهش گفتم اینهمه وقت چرا الان میگی؟
تازه خودش گفت احتمالا سکته رو رد کرده
منم خیلی ناراحت شدم گفتم خوب تو که می بینی قضیه چه جدیه باید فوری به من میگفتی برم دنبال درمانش
البته بابای من اصلا اهل دکتر و اینا نیست
ولی خیلی ناراحت شدم اینقدر دیر گفت
درجواب میگه: من راز بود بهت نگفتم!
من باردارم و به قدری بهم ریختم همینجور دارم گریه میکنم از اون موقع