عزیزم من از این کارشون واقعا راضیم چون باعث شدن ک حتی ی تک تومنی از اونا تو زندگیمون نباشه الان ما دوتا خونه دوتا ماشین کلی چیز دیگه داریم اونا اصلا نمیدونن چون بهشون ربطی نداره هرچندوقت میریم ی خونه دیگمون لذتشو میبریم هرکی بود میگفت ن خانواده منم باید باشن واسه منم باید بدونن اما وقتی دید اونا هیچ کمکی تو بدترین شرایط نکردنو کلا رو پای خودمون بودیم واسه دادن خرج عروسی بابام کادو کل سمت خودمونو داد به همسرم واسه طلا من طلاهای خودمو دادم واسه جهاز بابام داد واسه وام خونه من کادوهای عقدو ک خانواده و سمت من گرفته بودنو فروختم الانم اینجوری برخورد میکنه دیگه میگه اونا احترامشون واجبه ولی لازم نیست از زندگیم چیزی بدونن
قربونت عزیزم.والا وگرن میتواستم بگم الا و بلا ک واسم طلا بگیرید لباسم حتما بخرید واسم نمیدونم فلان ماشین داشته باشم فلان ارایشگاه تا خرخره زیر قرض بودیم بجاش از اونموقع تا الان شوهرم هنوز یادشه هروقت صحبتی میشه میگه زن من النگو دستشو دراورد داد واسه سرویس ک من نخوام زیر قرض برم کدوم زنی اینجوریه کل زندگیمم بدم واسش کمه حالا مادرشوهرم اینا پشینونن ک چرا اینکارو کردن ک باعث شد پسرشون بشناستشون
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
