سلام بچه ها
مادرشوهرم عمل زیبایی داشت و بعد عمل ب من زنگ زد و گفت عمل کردم دوشنبه شب بود هفته پیش منم حالو احوال کردم و گفتم کمک میخاین بیام ک اونم گفت نه
گذشت تا جمعه رفتم خونشون
هنوز ننشستم تو خونشون موقع احوالپرسی گفتم خوبین گفت از حوال پرسی های شما 4 روز تو خونه افتادم نیومدین سر بزنین یک زنک نزدی من تو شوک بودم ینی فک نمی کردم تو 3 4 روز باید زنگ بزنم بعدم با خودم گفتم جمعه میرم خونش دیگ باهام بد صحبت کرد با توپ پر گفت من چشمم ب در بوده منم گفتم من ک بهتون گفتم اگ کاری دارین بیام شما گفتی نه