اولین جایی که دوسپسر یا نامزد یا هرچی رو دیدین؟

دوس پسر     نداشتم

نامزد  اومدن خواستگاری پدرم نداشت بیام بیرون بعد وقتی داشتن میرفتن از شیشه راه پله دیدم فقط دماغ گندشو

هرچی رو که     اصلن ندیدم فکر کنم هم نبینمش 

😂😔توی ی خیابون نزدیک دانشگام ..یادش بخیر دستاش میلرزید ازاسترس هی سرشو میبرد توگوشی یاتکیه میداد ب دیوار نفس عمیق میکشید ...هعییی خدا خاطراتش یادم اومد باز 

تو مطب برای مشاوره اومده بود و منم از پشت در حرفاشو میشنیدم

داشت راجع به دوست‌دختر دوستش با دکتر حرف می‌زد و توی دلم گفتم چقدر پرروئه این پسر

بار دوم هم همونجا دیدمش ولی با هم حرف زدیم و من مثل چی عاشقش شدم ولی چون فکر می‌کردم حتما با کسی هست اصلا فکر  نمی‌کردم که آینده‌ای داشته باشیم!

توی فیس‌بوک فالوم کرد و من دو سال تو تخیلات خودم عاشقش بودم و هیچی هم نمیگفتم.اونم هیچ کار مثبتی نمیکرد.بعد دو سال یهویی گفت همو ببینیم و من خوشحال در حد خری که بهش تی‌تاپ دادن!

خلاااااااصه

الان ۶ ساله ازدواج گردیم و بعدها فهمیدم اونم دو سال عاشق من بوده ولی فکر می‌کرده من حتما با کسی هستم!

دانشگاه

هیچی رفت پای تخته شروع کرد درس دادن🤷🏻‍♀️

من خوشحال بودم چون تعدیف اینکه استاد جدی و باسوادیه رو شنیده بودم

والا اصلا منو ندید اون روز فکر کنم😂

حسم کی؟ اون موقع هیجان داشتم برای درسام 

آیندش این شد که یه مدت بعد که آشنا شدیم باهم رو در رو تا چند سال دعوا داشتیم😐🤷🏻‍♀️🤦🏻‍♀️ بعدش صلح بعدش بهم علاقه مند شد و خواستگاری فکرای من و جواب مثبت...😍

دیگه الان بیشتر از ۳ سال مزدوجیم و یک نی نی تو راه داریم😊😁

اسی اینوگفتی دلم  خون شد😔خوشبحالتون ک ب عشقتون رسیدین....