من مدت کمی دارم با اقایی اشنا میشم برا ازدواج مدت زیادی نیست چون توی شهر خودم نیستن و شهرستانن خب بیشتر تلفنی و پیامی بوده ولی خب اگر بیان شهرمون هم دوست دارن حضوری رفت و امد کنیم خونه دارن ماشین دارن حقوق خوندن ولی هنوز پروانه وکالت نگرفتن . ایشون ازدواج دومشونه منم همینطور ولی من بچه دارم ایشون ندارن
کارمند هم هستن کشاورزی هم دارن توی برخورد اول بهشون جواب منفی دادم اما خب به مرور زمان دیدم ادم باشخصیت وخوبی هستن
حالا دختر عمم یه اقایی رو بهم پیشنهاد دادن که گلفروشی دارن و یه پسر ۹ ساله وقتی پسرشون کوچیک بوده خانومشون ول کرده و رفته بچشم نبرده میگن عاشق کس دیگه ای شده
حالا نمیدونم به دختر عمم چی بگم
میگه عکس بفرست برا این اقا بفرستم نشون مادرش بده
از طرفی من خوشگلم ولی خب نسبتا محجبه و ساده پوش هستم نه اهل هر روز ارایشگاه بودن و جیگول پیگول کردنم
دختر عمه هم گفت یه عکس به روز برام بفرست
خب اون اقا بالا شهر میشینه احتمالا هم توقع اون خانومای سانتال مانتال مو رنگ کرده ناخن کاشته رو داره
نمیدونم چیکار کنم هنوز با مامانم درمیون نگذاشتم هیچ کدومو