من با شوهرم مشکل زیاد دارم چون داره خیانت میکنه ولی فعلا به روش نیاوردم چون میخوام با دختره وقتی قرار گذاشت رو در رو مچش رو بگیرم از یه وکیل پرسیدم چت مدرک حساب نمیشه باید مدرک معتبرتر باشه فعلا به جز مامانم بقیه خانواده ها نمیدونن از طرفی یه مادرشوهر دارم تا قبل از اینکه بچه امبه دنیا بیاد فقط وقتی کار داشت زنگ میزد بهم حالا از وقتی بچه ام به دنیا اومده اولا تز پسرش که کلی تعریف میکنه پسر من از تو بهتره و ... خیلی حرفای دیگه تازه دوست نداره من بچه امو ببرم خونه مامانم بچه منو میگه بچه خودمه و خلاصه وقتی من خونه مامانمشونم زنگ میزنه میگه خونه زنگ زدم نبودی کجا رفتی مگه اعصاب من به اندازه کافی از دست پسرش خورد هست باز اینم میاد رو اعصابم با حرفاش الانم اومدم خونه مامانم زنگ زده به گوشیم جوابش ندادم مامانم میگه زنگش بزن بزرگتره زنگ زده شما جای من باشید با اینکه میدونید بعدش اعصابتون بهم میریزه بازم زنگش میزنید؟
زنگ زد خونه مامانم میگه خونه زنگ زدم جواب نداده فلان خانم گوشیش زنگ زدم جواب نداده حالا من اونجا گوشیم زنگ زد خدا شاهده چون بچه ام خواب بود رو سکوت بود نفهمیدم ورداشته به مامانم اینا رو گفته شوهرم میدونه کجام چه گیری داده به خدا به من جاری اولم میگه بچه دومم صبح تا شب گریه میکرده هیچکس نیومده کمکم حالا مادرشوهرم گیر داده به من جالبه میگه دخترم طبقه پایین مادرشوهرش میشینه هیچ وقت بچه اشو طبقه بالا نبرده می اومده دو هفته اینجا وایمیستاده راحتتر بوده دخترای خودش رو مهریه بالا کرده عروس هاشو کم زنگ زد منکه حرف نزدم ولی با مامانم حرف زده اعصاب اونم خورد کرده اعصاب منم خورد کرد
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
عزیزم نسبت بش حساس نشو و راحت باش و خیلی راحت و محترمانه و بدون حرص جواب بده و بگو اینجا که میام راحتترم اگه بازم ادامه داد به خواهر شوهرت محترمانه بگو
عزیزم نسبت بش حساس نشو و راحت باش و خیلی راحت و محترمانه و بدون حرص جواب بده و بگو اینجا که میام راح ...
بهشمستقیم و غیر مستقیم گفتم من خونه مامانم راحتترم ولی بازم کاراشو ادامه میده یه جوری برخورد میکنه انگتر بچه منو اون به دنیا آورده اعصابمرو بهم ریخته بعضی اوقات با کاراش دعوای ما رو میندازه نمیذاره آرامش داشته باشم بس گیر داده به من
عزیزم اگه واقعا خیلی پرتوقع هست خیلی محترمانه به خودش یا خواهر شوهرت بگو
آره واقعا پرتوقع هستن میگم تو بارداری با اون شکمم پدرشوعرم انتظار داشت پاشم برم تو زمین های کشاورزیشون کار کنم مستقیم گفتیم ولی بازم هیچ فایده نداره والاه ما اگه به کسی زنگ بزنیم ببینم اعتنا ننیکنه ددباره زنگش نمیزنیم عزت نفس خودمون رو حفظ میکنیم ولی ایشون هرچقدرم بی اعتنایی میکنی بازم فایده نداره باید ببینه من هرروز کجام
یعنی تجربه به من ثابت کرده همین مادرهای که با عروس هاشون مشکل دارن همون مادرهایی هستن که نتونستن پس ...
شوهرم خودش بهم گفت قبل ازاینکه ازدواج ککم ساعت یک شب هم می اومدم خونه هیچ کس بهم گیر نمیداد اصلا نمیگفتن کجایی ولی از وقتی عقد کردیم ۵ دقزقه دیر میکنم میترسن با تو باشم هی زنگ میزنن اولین بار تو عقد رفتیم سیننا زنگ زد چنان دعوایی با شوهرم کرد شوهرم تا چند روز تو قیافه بود تو عقد شوهرم یواشکی مرخصی میگرفت می اومد پیش من میگفت به مامانم چیزی نگی
این دختره که باهاش در ارتباطه الان از دوران مجردی باهاش بوده ولی من احمق تازه فهمیدم بعد یه بچه 😔 شوهرم به کنار اعصابمو داغون نیکنه باز مامانشم از اونور ننیذاره به حال خودم باشم ولم کن بابا برو بچسب به بقیه عروسات و دخترات
بیخود میکنن مگه زمانه قاجاره الان هر کس اختیار زندگی خودش رو داره باید چند بار سفت و سخت تو روشون ب ...
واقعا اعصاب آدم رو بهم میریزن میبینه زنگ میزنه جواب نمیدم باز زنگمیزنه به مامانم خوب ول کن دیگه اه وقتی جوابتو نمیدن یعنی دلم نمیخواد جواب بدم ۱۰ تا نوه داره ۲ تا عروس دیگه ۳ تا دختر گیر داده به من اه
ننیدونم واقعا فقط از تو پیام هاش چند وقت پیش فهمیدم اززمان مجردی همدیگر رو میشناسن و الان که باهاش در ارتباطه شوهرم خیلی زرنگه بهش پیام میده بلافاصله واتس آپ رو پاک میکنه همون لحظه رنز گوشیش رو هم عوض کرده باید یه جوری رمز گوشیش رو بفهمم