من ی بار تصمیم داشتمچادری شم
ی مدت تو فکرش بودم
بعد ی روز ک دراز کشیده بودم ی جا توفکرش بودم
گفتم ولش کن چادر پوشیدن من ب درد کی میخوره اخه
همون جوری خوابم برد
خواب دیدم ی اقایی از کنارم رد شدن
حس کردم امام زمان باشه
دسشو کشید رو سرم گفت خدا هر کیو ی جور هدایت میکنه
بعدم پریدم از خواب