عصبیه
وسواس فکری روانی داره
بخدا جرات نمیکنم باهاش برم بیرون
تنهایی میرم خرید چند کیلو چندکیلو بار میکشم چون اگه باهاش برم بیرون کافیه یه وقت یه نفر تنش بهش بخوره
سر همه چی دعوا
هر شب که بچه شیطونی میکنه و میدوه با من دعوا میکنه
خوابش میاد بداخلاق میشه با من دعوا میکنه
به خدا دیگه کم اوردم ازش
امروزم دیگه از بس این مدت تحمل کرده بودم جوابشو دادم
همه چیو به ننش گزارش میده
تو بورس ۲ م ضرر کررم تو دعوا به همه گفت
میخوام کفش پای بچه کنم تو خیابون دعوا که کرونا هست چرامیکنی
تو خیابون اگه موقع خرید دستمو به یه جنس بزنم ببینم کیفیتشو بحث که چرا کردی
بیرون برم اجازه بگیرم
واسه ابجیش دعوا و کتک
اگه جایی بخوام برم باید بچرو نبرم بزارم پیش خواهرش
خواهرشم بی حوصله اخم و تخمش واسه منه
گفت اگه بخوای آزمون بدی باید حتما پیش آبجیم بچرو ۶ صبح ببری گفتم اون خوابه زحمته براش تازه نگفتم اخم و تخم میکنه. لج کرد که چرا میگی نه