سه شب پیش دست روم بلند کرد بعد تولد دخترم نا گفته نمونه هر چی از دهنمون درومد به هم گفتیم حرفای چند سال پیش هم زنده کرد واسم اصلا ازش انتطار نداشتم چون اینجوری نبود خیلی شکستم حس میکنم روحم داغون شده دیشب وسط خواب اوند سمتمو ....بعدشم بغلم کرد ولی صبح که بیدار سدیم رفت سرکار نتونستم بازم حرف بزنم حالم بده فقط اون گفت در اتاق خوابارو ببند تا حال گرم بشع و رفت.....من تو شهر غریبم و بخاطر پیشرفت زندگیم اومدم بخاطر شوهرم،،،،،منم بهش حرف زدما ولی نمیدونم چرا همش حرفاش میاد تو گوشم...خیلی هنوز اذیتم
جنس مخالف درخواست دوستی ندن😡 میشه برا حل شدن مشکلمون صلوات بفرستید خداخیرتون بده امضای قبلیم👇 خدایا هزاران بار شکرت😍😘ممنونم که جواب دل شکستمو دادی🤩 خدایا هیچ زنی و تو حسرت مادر شدن نذار🙏 خدایا مطمئنم به دل ما هم نگاه میکنی و بعده چندسال و ۵ تا سقط بچمونو سالم میذاری تو بغلمون❤️ دختر قشنگم منو بابایی بی صبرانه منتظر گرفتن دستای کوچولوتیم😍😘
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
اينقدر خودت رو دوست داشته باش كه به اون وابسته نباشي
گذشته ها رو فراموش كن ولي هيچ وقت واسه ادمي كه ارزش نداره ارزش زيادي قائل نشو
خدای مهربونم خیلی خیلی دوست دارم ممنون برای تک تک معجزاتی که تو زندگیم میبینم. من یه زن سرحال و قوی هستم که تمام قد پای زندگیم ایستادم😍😍 تو من رو به جشن زندگی دعوت کردی و روا نیست که در این جشن لحظه ای ناشاد باشم
کینه ای نباش دعوا همینه حلول خیراتونمی کنن لون گفت تو هم جوابش رو دلدی بی خیال شووووو ولی سرسنگین
خیلی حالم خرابه به من گفت تو رفتی تو پاچه ی من در صورتیکه ۸ماه نامزد بودیم و هر شب میوحد خونمون پیشم بمونه و خانوادش خودشون اوندن خواستگاریم خودش بچه خاست من چجوری رفتم تو پاچش اخه این حرفش خیلی سنگینم بود نه مریضی داستم نه سنم زیاد بود نه بی ابرو بودم فقط چون فامیل نزدیک بودیم خونوادم گفتم خوبه