سر کلاس دوم راهنمایی از هیچی خبر نداشتم
استاد ادبیاتمون خانوم سبحانی بود پای تخته نوشته بودن شیر
قاطیه یه سری شعر و اینا
یکی از بچه های کلاسمون که کل کلاس باهاش لج بودیم اسمش صبا بود
یهو برگشت گفت اون شیره؟
گفتم نه پس ...یره
و اصلا نمیدونستم یعنی چی اون کلمه
معلممم فقط نگام کرد هیچی نگفت
آخر روز تازه فهمیدم چیه