بچها بیاین دلم خیلی پره از همه

منم خانوادم اینطور بودن باشون قطع رابطه کردم الان بهترشد روحیم هرروز جنگ و دعوا با مامانم سر کارای شوهرم ک چرا حقوقش کمه چرا هرروز میارتت خونه ما حتما شوهرت میخاد پولاشو جمع کنه غذا نمیخره برات میفرستت خونه ما ک پول خرج نکنه ی بار انقدر مامانم غر زد ک اعصابم بینهایت خورد شد بچه دو ماهه رو گرفتم از عصبانیت انقدر محکم زدمش و بلندش کردم جلو مامانم بندازمش تو حیاط جلو خودمو گرفتم 

اگه نامزد هستی سعی کن شوهرت دیر به دیر بیاد خونتون اگه میادم برید بیرون یا برو خونه اونا .نزار پدر ومادرت بهش بی احترامی کنن ویا از کاره پدر ومادرت بهش نگو که سرکوفت نکنه فردا تو زندگیتم به مشکل میخوری مامانتو ببر پیشه مشاور باهاش صحبت کنه .مامانتم به بابات یاد بده حرفایه مشاورو .

ای وای😑

کاش یه مادر عروس اینطوری نصیب مادرشوهر من میشد که قشنگ حالش جا میومد

به شوهرتم بگو زودتر برید سره خونه زندگیه خودتون الانم که کرونا هست کسی مراسم نمیگیره .به نفعتونه .پولتونم میمونه تو جیبتون .

واقعا خیلی سخته پدر مادر خودمون اینطور بگن عزیزم باید اینقدر مدیریت سیاست داشته باشی تو زندگیت که اجازه این حرفو هیچکس نداشته باشه 

ای خواهر جان 

شوهرم هیچ کاری واسم نکرده همش حرفه‌ای پوچ میزنه ببین خانوادم دارن چیکار. میکنن واسش

تو بهترین کاری که میتونی انجام بدی رفت آموثد نکنی زودم جهاز و جمع و جور کن برو سر زندگیت اینایی که من میبینم سر جهاز پدرتو شوهرتون در میارن

اره بخدا منم دقیقا حس تورو دارم انقدر خواهر شوهرام با مادرشون راحتن اما من همیشه استرش اینو داشتم مامانم بدونه اینو میگه دعوام میکنه یا چی اصلا با مامانم راحت نیستیم نه من نه خواهرم کوچکترین چیو میگم یه دعوایی و حرفایی میگه بیا ببین ما هم هنگ میکنیم که وااااا ما چی گفتیم مگه

باورت میشه من جلو مادرم نمیتونم جواب تلفن شوهرمو بدم همیشه خونه مادرم بودنی منتظر ممونم بره جایی یا شوهرم زنگ زدنی میرم اتاق و آروم باهاش حرف میزنم کلا خونه مامانم بودنی از شوهرم چیزی نمیگم چون با اخم تخم نگام بد هم بگم چرا اینجوری نگام میکنه اخه دعوا و... شروع میشه

عیبی نداره اگه مادرشوهرت خوبه .شمام احترام بزار .پدر ومادرتون ساده هستن دیگه .ولی خودت با مادرت حرف بزن وبهش بگو که همه شبیه به هم نمیشن .داماد خالتون هرطوری هست که نباید شوهره شمام اونطور باشه .هر کسی هم برایه خودش زندگی میکنه .

دقیقا مامان منم اوایل ازدواجم اینجوری بود تا چند ماه پیش که با خواهراش بحثش شده دیگه باهاشون حرف نمیزنه واس همین بعضیوقتا بهم زنگ میزنه اون هم وقتی کار داره باهام یا واسه گلایه که چرا امروز زنگ نزدی و دعوام میکنه بعضی وقتا فکر میکنه شوهرم نمیزاره برم خونه مادرم یا نمیزاره زنگ بزنم درحالی که خودم از رفتاراش خسته شدم نمیرم و زنگ هم زدنی تو یکی دو دقیقه قطع میکنم