من جای شما باشم ، همسرم را کم کم به سمتی میبرم که نیاد خونه مون و در جمع خانواده م .تا جایی که امکان داره ، تفریحات دو نفره ایجاد کن .حتی تو ماشین با شوهرت باشی بهتره تا خونه تون
اخلاق مامان منم اینجوری بود اصلا سیاست نداشت الان یک سال و نیمه ازدواج کردم بعد عروسی دیگه شوهرم نرفت خونه مادرم مامانم هم گفت نیاد خونه من منم کلا بیخیال شدم اصراری بهشون نکردم دور بودنی اعصاب خودمم هم آروم تره
اصلا یه ماهی رفت آمد نکن با خانوادت
باشوهرت یه شب رمانتیک داشته باشید باهاش حرف بزن بگو من همه کار کردم که دیگه اینجوری نگن بگو من دوست دارم همینجور تورو میخوام باهم حلش کنید نزار بیشتر از این صدمه به زندگیت بخوره بخدا ارزشش رو نداره
مثلا شب یلدا بود برام کلی خرید کرده شوهرم برام یه جفت گوشوار خرید سرویس خرید تو عقد هربار کلی خرید میکنه واسم چندباری برای خانوادم خریده ولی هیچ کدوم به چشم مادرم نمیاد اصلا یبار نشد از شوهر من طرفداری کنه
اره میدونم دقیقا حال و روزمون مثل همه سعی کن زود ازدواج کنی بری من با این که ازدواج کردم باز رفتنی خونه مامانم با هم بحث میکنیم مامانم خیلی یه دنده است تنها راه حلی که داری مثل من خودتو بزنی به بیخیالی مادرموه نه میتونیم ولش کنیم نه این که چیزی اون یکی هم شوهرمه چیکارش کنم همینه که هست زیاد تو بهر حرفاشون نرو فقط تلاش کن زود ازدواج کنی بری خونه خودت
راس میگی کی با خوانوادش کم رفت آمد میکنه ولی میبینی که الان وضع خوبی نیست همیشه اونجا باشی بزار بفهمن اشتباه کردن بهشون بگو من دختر این خانواده ام شما پدر مادر من هستید دارید زندگی منو خراب میکنید
بیشتر محل ندید به این حرف ها 😬
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
