2777
2789
عنوان

دیگه شوهرمو دوست ندارم 😔

238 بازدید | 8 پست

پنج شنبه سر یه حرف الکی داد و بیداد راه انداخت بعدم حرف های خیلی بدی طی چند روز بعدش بهم زد خیلی دلم ازش شکسته دیشب اومد پیشم گفت عصبانی بودم به حرفی زدم و .... با اینکه باهاش حرف میزنم و اون به حساب خودش آشتی کرده ولی من دیکه دوستش ندارم دوست دارم نباشه نه اینکه خدایی نکرده بمیره نه دوست دارم بره برای چند ماه یه جای دور نباشه حتی به جدایی فکر کردم  ولی بچه ام دوماهشه به اونکه فکر میکنم میگم اون چه گناهی کرده میخواستم دیشب زنگبزنم بابام بیاد دنبالم ولی نذاشت زنگ بزنم برای حفظ زندگیم خیلی جنگیدم خیلی جاها بخشیدمش ولی دیگه صبرم تموم شده دیگه دوستش ندارم فقط به خاطر بچه ام دارم تحملش میکنم 😔 نمیدونم راه‌ درست چیه زندگی کردن یا جدا شدن 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بعد یه مدت حالت خوب میشه منم هروقت دعوا میکنم اینجوریم تا یه مدت

تو دعواهای قبلیمون اینجوری نشدم حتی بعضی دعواهامون سر موضوعات بزرگی بود ولی دیگه خسته شدم صبرم تموم شده دیگه نمیکشم

تو عصبانیت حقایق رو میگن 

نه البته بستگی به شخصیت فرد عصبی شده هم داره ولی من دوران جوانی یا خود اطرافیانم معمولا فقططط میخوایم طرفو بکوبیم عصبیم و ناراحت و اصن حالیمون نیست معنولا هم تیکه میندازیم و گاها تمسخر (البته بودماآااا) ما تندیم

یه دسته هم درون گرا ترن بعله حق با شماست اینا عصبی میشن حرفاشون عین واقعیته

حالا باید دید شوهر اسی چجوره و مهن تر از همه سر چی عصبی شده و همچنین شرایط اون روزاش چطور بوده

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792