خانما من یه کوچولوی دوساله دارم که هر وقت مادرشوهرم می یاد انقدر باهاش بازی می کنه و قربون صدقش می ره که بچه سمت من نمی یاد کلا. گریه هم می کنه دیگه می ره بغل اون. و حس می کنم مادرشوهرم خیلی دوست داره برای پسرم نقش مادری رو بازی می کنه برای همین خیلی حسادت می کنم و اعصابم بهم می ریزه. شاید برای بعضیا مسئله مهمی نباشه ولی من این حس دوست ندارم. شما راه کاری یا پیشنهادی دارین؟
چه اشکالی داره خوشحال باش که بچتا دوس داره
تو بیشتر زبون بریز
عزیزم همه مادر بزرگا اینجورین مهربونی خیلی به بچه میکنن
مهربون شدن گفتین میخوان برای بچمون مادری کنن
بد شدن گفتین بده مارو دوست نداره
عییییی مادر شوهرای بدبخت
منم شوهرم وقتی بابام به بچه م محبت میکنه اعصابش خراب میشه.....خخخ خواستم بگم همین قدر مزخرف..
مامان منم برادرزاده هامو خیلی دوست داره در حدی ک اگ پیش مامانم باشن سراغ زنداداشم و نمیگیرن یا وقتی میرن کلی گریه ک مامانم باهاشون بره پیششون باشه یکی 9 سالشه یکی 3 سالشه درکل مامان بزرگا عاشق نوه هاشونن زنداداشم ازاین موضوع خیلی راضیه چون خیلی راحت،😂البته کوچیک با من خیلی بیشتر میمونه
خودم می دونم احساسم خوب نیست. برای همین از شما کمک گرفتم. بعدم یعنی طبیعیه؟ بچه داره گریه می کنه بیان از بغلت بگیرن. از اولم می گفت تو فقط شیر بده بقیه ش با من.
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
