2777
2789
عنوان

عذاب وجدان

439 بازدید | 54 پست

سلام بچه ها میخوام داستان ازدواجمو بگم شاید کمکم کنین، دارم دق میکنم با این عذاب وجدان. من قبل ازدواجم ۳،۴ سال با پسرخالم دوست بودم البته اون منو مثل خواهرش میدونست اما من دوستش داشتم هردو دانشجو تهران بودیم همین مارو نزدیکتر کرده بود روز و شبی نبود که از حال هم خبر نداشته باشیم خریدی چیزی داشتم باهام میومد خیلی هوامو داشت بشدت وابستش بودم ولی اون ازدواج فامیلی رو دوست نداشت و با دختر دیگه ای دوست شده بود و بهم خورده بود حتی از ناراحتیش باهام دردو دل میکرد برا من خیلی سخت بود که دوستش دارم ولی اون کس دیگه ایو دوست داره

بهم خیلی نزدیک بودیم تا اینکه خاستگارای من بیشتر شد هرکدوم که میومدن باهاش مشورت میکردم، حس میکردم کم پیدا شده دیگه نبود اگه در روز قبلا چندبار باهم حرف میزدیم یروز در میون یا هرچندروز یه پیامک بهم میدادیم

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

همون موقعا یکی از همکلاسیام بهم پیشنهاد ازدواج داد من به پسرخالم گفته بودم یه چندماهی با همکلاسیم حرف زدم البته خانوادمم در جریانش بودن همکلاسیم اومد با خانوادش خاستگاریم که دیدن پسر خوبیه اوکی دادیم. البته اینم بگم پسرخالم میدونست من چقدر دوستش دارم و چندباریم گریه کرده بودم اما اون گفته بود نمیتونه باهام عروسی کنه اون موقع دلش پیش کس دیگه ای بود.

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز