2777
2789

میدونم رفتنیه....

تو این اداره بمون نیست....

این یکی دو ماهه سیر ببینمش ... بخدا به همین ماهی دوبار عصر در حد ۵ دقیقه دیدن و گپ زدن قانع شدم

کاش تو یکی از همین عصرا ، میون صحبت هامون زمان برای همیشه وایسه😔

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خوب موقعی رسیدی....دیگه اخراشه بقیه کلافه شدن از دستم

سپیده من خیلی خوشحال میشم اگه واقعا بخواد بره از اداره تون اینو به فال نیک بگیر واقعا تکلیفت مشخص میشه و از این حالت تعلیق درمیای اگه دوست داشته باشه اتفاقا از اداره بره راحت تر می‌تونه برای پیشنهاد ازدواج اقدام کنه وقتی یه جا باشید و رئیست باشه خب معذوریت ها بیشتر هست اگرم نظری نداشته باشه که می‌ره دنبال کارش تو هم تکلیفتو میدونی چون تا زمانی که تو اداره باشه و با همین فرمون با پا پیش کشیدن و با دست پس زدن پیش بره نتیجه ای نداره

من واقعا امیدوارم زودتر بره چون دیگه الان به درجه ای از شناخت نسبت به تو رسیده که بتونه تصمیم بگیره بنابراین دیگه واقعا معاشرت بیشتر فقط نتیجه ش وابستگی بیشتر تو هست پس لطفا برای رفتنش غصه نخور شاید رفت و چند وقت بعدش بهت پیشنهاد داد.

سپیده من خیلی خوشحال میشم اگه واقعا بخواد بره از اداره تون اینو به فال نیک بگیر واقعا تکلیفت مشخص می ...


رفتنش کلا ب نفعمه

شاید با رفتنش خیلی غصه بخورم خیلی....😔

اصلا عشق همینه... گاهی انقدر یکیو دوست داری ک یا ب خاطر خودت یا ب خاطر اون دوست داری ک اون دیگه نباشه

ساعت ۴ رفتم اداره. قرار بود ساعت ۵ با خانواده بریم جایی. اون اداره نبود.تا ی ربع ب ۵ اداره موندم ی لحظه حس کردم صدای ماشینش اومد گفتم ده دقیقم بمونم . خلاصه موندمو نیومد. دیگه دیرم شده بود  باید میرفتم خونه. ۵ دقیقه ب ۵ زدم از اتاق بیرون .با عجله اومدم از در ساختمون بیام بیرون اونو دیدم ک با عجله از اتاقک سرباز اومد بیرون و داشت غر غر میکرد یهو دیدیم همو . من لال شدم کلا اون ی سلام خسته نباشید گفت و منم گفتم

کار خداست. ۱ دقیقه دیرتر میومدم بیرون از اتاقم اون میوم اتاقم😔  

و یک دقیقه زودتر میومدم از اتاقم بیرون کلا نمیدیدمش۰

کار خداست واقعا

بازم شکر

عزیزم... واقعا ببخشین منو. همتون میان حال بدمو باهاتون شریک میشم😔


نه عزيزم

از خدا واسه دلت ارامش ميخوام

اما واسه من پيش اومد اين شرايط شما

٤سال منتظر بودم تا بياد سمتم وقتي اومد همه اون جذابيتا رو داشت اما من نتونستم يك ماه بيشتر باهاش دوام بيارم 

نسبت ب اين ك ي مرد سن بالا جذاب خوشتيپ و خوش پوش و جدي بود اما متعهد نبود با دختراي ديگه ام بود چيزي ك من اصلا فكر شو نميكردم با اين ديسيپلين همچين شخصيتي داشته باشه 😕


ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز