من خانواده ی شوهرم با اینکه اختلاف های فرهنگی خیلی زیادی باهم داشتیم و داریم ولی همیشه خوبی هاشون جلوی چشممه و همین باعث میشه بدی ها کمرنگ بشن
مثلا الان که حامله م و وقتی خونه ی مادرشوهرم میرم هیچ کاری نمیزارن بکنم و تا ظهر خوابم بیدار میشم همه چی آماده و وقتی هم که میخوام برم خونمون اشک توی چشمای مادرشوهرم جمع میشه که چرا میخواین برین.
حالا شاید از نظر خیلیا این طبیعی باشه که بگن معلومه طبیعیه که نباید اونجا دست به سیاه سفید بزنی و از این حرفا،ولی من به چشم نکته ی مثبتی به این قضیه نگاه میکنم