2777
2789

بچه ها داستان زندگیموالان کپی میکنم اینجا تو تاپیک های قبلی هس اخرشم میگم چرا اینقد ناراحتم فقط توروخدا نرید

خدا بعضی ها رو از زندگیتون میبره بیرون چون حرفهایی رو شنیده که شما نشنیدین 👌👌👌👌پس اینقدر گله نکنین ازش💔

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

چند سالگی ازدواج کردی؟

   🖤🖤👋🏻     آفلاین میشم تا وقتی حالم خوب بشه  دلم طاقت غصه نداره ۱۴۰۰/۲/۳😔💔 خدایا این دفعه نه دیگه تو رو به بزرگیت قسم بزار پایدار بمونه ،یه صلوات مهمونم میکنین🙏🏻 خدا تا دوماه دیگه😭😭به بزرگی خودت قسم داغونم خودت که میدونی بنده هات نمیدونن خودشم نمیدونه😭😭😭😭التماست میکنم اقلن کاری کن اون درک کنه خدایا بزار برسیم بهم خدایا 😭😭ما مال همیم مگه نه؟؟؟؟خدایا قلبم داره منفجر میشه😭😭😭😭خدافظ تا ۱۱تیر

 من خیلی خیلی دانش اموز زرنگی بودم همیشه تو المپیادها تو مسابقات رتبه میاوردم کلی جایزه داشتم تو یکی از مدرسه های ویژه قبول شده بودم بخدا همش مشغول درس ومدرسم بودم نمیدونم چی شد نمیدونم دلیلش چی بود شاید سختگیری های بابام شاید بی عقلی خودم شاید شرایط سنیم .باعث شد تو سن ۱۴ سالگیم ک اوج نو جوونیم بودعاشق ی پسر شدم ک از خودم ۱۳ سال بزرگتر بود روزی ک برااولین بار دیدمش داشت میلنگید و چقد اونروز ازش بدم اومد

خدا بعضی ها رو از زندگیتون میبره بیرون چون حرفهایی رو شنیده که شما نشنیدین 👌👌👌👌پس اینقدر گله نکنین ازش💔

ولی چه میدونستم که سرنوشتم چیه .کلا اونقد تو درس ومدرسم غرق بودم ک کسی فکرشم نمیکرد من عاشق بشم هرروز تقدیر نامه هرروز بهتر از دیروز پیشرفت میکردم تو مدرسه همه دوسم داشتن دلشون میخواست باهام درارتباط باشن بخاطز شاگرد نمونه بودنم معلما عاشقم بودن ولی حیف.قدم بلند بود ولاغر چشم عسلی ابروهای پر ظاهرمو دوس داشتم قدمو دوس داشتم اون روز ک دیدمش افتاد دنبالم وخونمونو پیدا کرد عروسی دخترعمع ام بود فرداش .رسیدیم خونه تلفن زنگ خورد مادرم ک گوشی رو برداشت گف فلانی ام مادرم گف بجا نیاوردم اونم گف من توبازار دخترتو دیدم بقران نیتم خیره اسمم علی ! مستعار .ولی مادرم گف دختر من بچه هس الکی قد بلند کرده اما اون دست بردار نبود دقیقا امتحانای ترم دوم بود منم کلا مشغول درسم بودم ک ی بار ک خونه تنها بودم تلفن زنگ خورد اینم بگم

خدا بعضی ها رو از زندگیتون میبره بیرون چون حرفهایی رو شنیده که شما نشنیدین 👌👌👌👌پس اینقدر گله نکنین ازش💔
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز