ی بارم رفتع بودیم بیرون با بچع ها و خلاصع رفتیم محل مان جونم اینا سر مزارشون
من فاتحع خوندم و اومدیم با دخترعمم و شوهرش بیرون
من کلا چون همیشع موهام اشفتع و شال هیچوقت عین اپم سرم نمیمونع 😂رفتم جلو ی پژو داشتم موهامو مرتب میکردم همینجثر ب جون موهام غر میزدم
سرمو نزدیک شیشع کردم و تو ماشین فضولی میکردم و ی لگد زدم ب چرخ ماشین و گفتم یادم باش زنگ بزنم بگم بیان این ماشینو بشورن و تمیز کنن بندع خدا چندسالیع انگار دستی بش نخوردع هیزهمینجثر غر میزذم دیدم یکی پوکیدع تو ماشین
برگشتم دیدم صندلی عقب ی پسر نشستع
دیگ رفتم ی جور رفتم ک دست هیچکی بم نرسید😂