من سال ۹۴عروسی کردم و پسرم متولد ۱۱،۱۱،۹۶
دو سال عقد بود .و دو سال دوست
شوهرم ۱۴سال از خودم بزرگتره .اما بهش نمیاد.
بچه ی ی خوانواده از بالای شهر و با اصالتا.
خودش ی شغل آزاد داره و ی مغازه کرایه ای.
بعد ازدواج خونه مادرم زندگی میکنیم.
تو عقد تلاش کردم جهیزیه خوبی تهیه کنم.
بعدش مادرشوهرم برامون عروسی گرفت.اومدیم سر زندگیمون.
همسرم زیاد زرنگ نیست.خیلیی پول خرج کن.افتضاح.
بعد ۱سال بچه دار شدیم.الان پسرم بهمن میشه ۳سالش..
تو این چند سال فقط زندگی کردیم.تا اومدم پول جمع کنم شوهرم ی بدهی بالا آورد و پول خرج شد .طلا خرج شد.یعنی کلا چون ی ارث و میراث تپل در انتظارشه.زیاد به پول فکر نمیکنه.برای منم چیزی کم نمیزاره.دو ماه پیش بینی مو ترمیم کرد.لبام و ژل زد.ولی دیگه خوشحال نیستیم.همش به ی چیزی گیر میده.روی ی چیزی حساس میشه.خیلی خسته ام.قبلنا ذوق داشتم.الان ب زور موهام و شونه میکنم.دلم گرفته .