اومدم روستا ینی تو روستا سگ پر نمیزنه ی دونه مغازه نیس ی جور هوس اش رشته کردم نشستم گریه میکنم شوهرمو فرستادم بره از شهر پیدا کنه بیاره برا اش دارم غش میکنم اگ نخورم مردم
بجز اونم کلا ویار کیوی کال با نمک فراااااون دارم روزی۱ کیلو میخورم زبونم زخم شده