2777
2789
عنوان

محفل ادبی

223 بازدید | 37 پست

سلام بزرگواران 

این تایپیک برای دوستان اهل قلم برگزار شده 

اگر تجربه ای ، دست نوشته ای و... . هست به اشتراک بگذارید تا دیگران هم استفاده کنند 

اگر در زمینه نویسندگی سوالی هست بنده حقیر هم شاید کمکی از دستم بر بیاد 

لطفا شرکت کنید تا در اینده هم نویسندگان و شاعران بیشتری داشته باشیم هم کتابخوان های بسیاری به امید خدا 


ببخشید هنوز هم صدای زیبایتان دلِ آدم را به تشویش می اندازد؟

هنوز وقتی میخندید ردیف دندان های سفیدتان را به رُخ میکشید و مهربانیِ کلام تان دلِ آدم را قرص و محکم میکند؟

هنوز هم آستین های پیراهنِ چهارخانه تان را تا میکنید وقتی میخندید برق نگاهتان دلبری میکند؟

راستی هنوز هم به وقت خستگی خمارِ چشم های تان هوش از سرِ آدم میبرد؟

وقتِ دلخوری از همیشه مهربان ترید؟

وقتی ناراحتی از همیشه صمیمی تر؟

ببخشید شما چقدر شبیه حسرتِ دفن شده در سیاه چاله های عمیقِ قلبم ؛

در تمامِ سالهای زندگیِ من هستید.

چقدر شبیه آرزوهایِ کهنه و خاک گرفته ی من.

کوله بارِ سنگینِ سالهای زیادِ دوری ام

اشکهای نریخته ی داخلِ چشم هایم.

چقدر دنبالِ شما گشتم

چقدر دیر برای دوست داشتنِ شما رسیده ام ...





...... یک مادر هیچ وقت از مرگ نمیترسه! بزرگترین ترس یک مادر اینه که فرزند خود را در این دنیا تک وتنها بگذارد چون می داند هیچ کس در این دنیا مثل او فرزندش را دوست نخواهد داشت.....

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

چقدر عالی من خودم دانشجوی ادبیاتم و همه ی تلاشم هم همینه که مردم با کتاب آشتی کنند و سطح فرهنگمون رو ارتقا بدیم به امید روزی که به جای دنبال کردن صفحات مبتذل و بی ارزش توی فضای مجازی بیشتر وقتمون رو صرف کتاب خوندن ، فیلم دیدن و حرف زدن با همدیگه کنیم

ما را به سخت‌جانی خود این گمان نبود... 
احسنت  بسیار زیبا بود

نوشته خودم نبود 

متن زیبایی از فرگل مشتاقی بود 

من به ندرت نوشته هام رو تو سایت میزارم 

...... یک مادر هیچ وقت از مرگ نمیترسه! بزرگترین ترس یک مادر اینه که فرزند خود را در این دنیا تک وتنها بگذارد چون می داند هیچ کس در این دنیا مثل او فرزندش را دوست نخواهد داشت.....

چقدر عالی من خودم دانشجوی ادبیاتم و همه ی تلاشم هم همینه که مردم با کتاب آشتی کنند و سطح فرهنگمون رو ...

منم اگه خدا بخواد بعد کنکور ارشد میخوام اولین کتابمو چاپ کنم

ما را به سخت‌جانی خود این گمان نبود... 

کسی چه میداند شاید همگی در خوابی مطلق غوطه وریم !!

در خوابمان میخوابیم....

در خوابمان بیدار میشویم....

در خوابمان میفهمیم...‌.

در خوابمان خوشبخت میشویم....

شاید کسی آن سوی نا کجا آباد برایمان خواب میبیند و ما همکی توهم زده ایم! به این فکر کردی؟🙃🙃🙃🙃

نظر بدین 

کسی چه میداند شاید همگی در خوابی مطلق غوطه وریم !! در خوابمان میخوابیم.... در خوابمان بیدار میشویم ...

قشنگ و پر از حرف 

موفق باشی دوست عزیز 

فقط یه پیشنهاد کوچولو دارم خوابمان و خواب هایمان بنویسید به نظرتون چطور میشه ؟؟؟


...... یک مادر هیچ وقت از مرگ نمیترسه! بزرگترین ترس یک مادر اینه که فرزند خود را در این دنیا تک وتنها بگذارد چون می داند هیچ کس در این دنیا مثل او فرزندش را دوست نخواهد داشت.....

نوشته خودم نبود  متن زیبایی از فرگل مشتاقی بود  من به ندرت نوشته هام رو تو سایت میزارم&n ...

بهترین کار رو میکنید تا زمانیکه دست نوشته هاتون رو جایی ثبت نکردید نباید در یک سایت عمومی  قرار بدین...

کسی چه میداند شاید همگی در خوابی مطلق غوطه وریم !! در خوابمان میخوابیم.... در خوابمان بیدار میشویم ...

 جوابش فقط همین است   ...   سه نقطه ای که حرفهای وسیعی در خودش نهفته 

جوابش فقط همین است   ...   سه نقطه ای که حرفهای وسیعی در خودش نهفته

منظورم از خواب جهالت و نادانی بود و منظور از شخصی که برایمان خواب میبیند کسی بود که عقایدش را به ما تحمیل میکند . 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   mnbvgy  |  20 ساعت پیش