بخاطرتنهایی وکارزیادش که خونه نیس....بعضی وقتامیرم خونه باباش اونم یه شب...ازترس کروناکه هیچ دوس ندارم برم....موردبعداینه آخرین دفعه رفتم مادرشوهرم بی احترامی کرد...پدرشوهرمم حرف زشت به بچه زد...باشوهرم دعوام شد....همش سعی داره کاراشونوعادی جلوه بده...میگه اونابزرگترن ...میگه چون تنهایی وبچه شیطون بروکمکت کنن....منکه تصمیمموگرفتم نرم دیگه...حالااگه شوهرم بازگفت بریم اونجا بگیدچی بگم دهنش بسته شه؟
شوهرم بهشون گفته کاراشونوهمش میگن مامنظوربدنداریم....لعنتیا
بگو نمیرم خیلی دلت میخواد خودت بفرما برو
والسلام
ممکنه دلش بشکنه چیزی نگو
🤔
بنظرم بهش بگو ی چیزی میگم وجدانن خودت بزار جای من و بدون هیچ دروغی بگو اگه هر چی تو گعتب من میرم. بهش بگو اگخ تمام این رفتار هارو خانواده من باهات داشتن چیکار میکردی قسمش بدا جون بچه ات راستشو بگه اونوقت دوتایی با هم ی فکری میکنید دیگه
عزیزم یه چیزی بگم که خیلی به چشم دیدم
شما بالا بری پایین بیای نمیتونی واسه خودت احترام بخری از سمت خانواده شوهر
فقطططط شوهرت باید این احترامو از سمت خانوادش واست بگیره
عین مامان من دقیقا که همه چیز دست بابام بود.
شما هرچی بگی میگن عروسه
شوهرت محترمانه بگه به بچه فحشی چیزی ندین
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
