خانواده شوهر 😒

تاپیک های دیگشم بخونید خوبه ..

بله .دیگه مجبور نیستم هرچند وقت یکبار از رو وظیفه زنگ بزنم مادر همسزم ،اونم سنگین جواب بده ..از عید دیگه زنگ نزدم بهشون،در عوض اون زنگ میزنه موبایل همسرم میگه گوشی رو بده خانومت صحبت کنم .سعی میکنم کوتاه و رسمی صحبت کنم .دیگه هم چیزی پیش نیومده ک گله کنن.اگرم بکنن همسرم جوابشون رو میده..اینطور جا انداختم ک از من انتظار نداشته باشید ،تو خوشی و غم اونیکی عروستون ک خوبید و صمیمی هستید هستش..همسرم همجا انداخته ..از دست یکی از خواهرشوهرام هم راحت شدم کلا همشون  فعمیدن دوست ندارم توی،ژندگیم باشه(چون فتنه تمام بود )..الان فقط ذورادور با همسرم ازتباط داره ..حتی جاریم یکبار برام قیافه گزفت ..گله کردم جلو همه ب مادرو پدر شوهرم ،و کلا این پیام دادم ک این منم ک اگر قیافه هم گرفتم ب حق هست و اگرم تا الان (اون موقع)چیزی نگفتم دچار توهم نشید ک چهخبره .. ...البته عمه اینها رو در کمال خونسرذی گفتم ،اگرچه در درون شاید اینطور نبوده ..اویل دعوت میکردم بهونه میاوردن ،مهمونی رو زهرمون میکردن ،الان به خاطر کرونا ما از شهر زدیم بیرون یه مدت طولانی حالا ک دوست دارن بیان ولی تعازف نمیکنم اصلا ...پس فردا چند ماه دیگه هم بچم بدنیا میاد ..اینکه رو بدم بیان برن مثل اونیکی عروسشون نمیدم ..اصلا هم نمیگذا م بچم بدون من بره خونشون (با همسرم ).خودمم باید باید یاشم ..البته من روی مهربون نشون دادم اوب زندگیم ،گند زدن بهش اول زندگیم منم موضعمرو هوض کردم .همسرم همدرک کرد و متوجه شد ...

تاپیک بانو ازامیس هم امیدوارم بدردتون بخوره ،من ک میخوندم دیدم چقدر اشتباه دارم با اینکه حواسم هست