دوستان میشه کمک کنید...
میخواستم تاپیک بزنم ولی خب اینجا با تجربه های زیادی رو میشناسم و از نطر خودم مربوط ب بحث هست...مربوط ب بت کردنی ک ترسیدم ازشون...
من با توجه ب همون بت کردن همیشه ترسیدم حرف بزنم در مواقع خیلی عادی هم گاهی بدنم میلرزیده..
هیچ وقت هیچ گله ای نکردم و اونا فک کردن همه چی اوکیه و من مشکل دارم رفتار منمشکل داره
تو این مدت بازم اتفاقاتی افتاد ک ۹۰ درصد خودشون مقصر بودن اما من بازم چیزی نگفتم
الانم نمیدونم بگم بهشون یا ن یا بیخیال شم؟؟؟
و اینکه مادرشوهرم اصلا مارو دعوت نمیکنه..خیلی کم...
ولی من همیشه خودم بهش گفتم ن اینکه ب همسرم بگم اون بره بگه
الان از خیلی وفت پیش ب شوهرم گفته بود شب یلدا بیاین چن بارم یحث انداختم شاید ب خودمم بگه ولی نگفت
منمیزارم ب حساب بلد نیودنش!!!!!!
حالا بنطرتون چجوری بگم؟؟
خودم میگم شب یلدا ک رفتیم بگم مامانمم اتفاقا گفت بیاین اینجا منم قول دادم بعد پسرتون میگ مامانم گفته من یادمرفته بگم ...من خودم هروقت دعوتتون کنم ب خودتون میگم ...
همسرمم از اون ادما نیست ک این چیزارو منتقل کنه !!!
باید خودم کاری کنم
واقعا دیگه نمسخوام بازم در مورد کاراشون سکوت کنم.....