2777
2789
عنوان

بت خانواده همسر را بشکنید

| مشاهده متن کامل بحث + 317145 بازدید | 1712 پست
اره طبق نظر دوستان و شما پیام رو نشونش ندادم  اما جواب مادر شوهرم رو ک میگین نده بنظر شما زشت ...

سلام عزیزم. به نظرم زنگ بزن به مادر شوهرت. بگو حالا معلوم نیس دقیقا قراره چیکار کنه. هنوز فکراشو نکرده. هنوز دودوتا ۴تا نکرده. داره حساب میکنه ببینه کدوم کار به نفعشه. درآمد بهتری داره تو کدوم کار علاقه داره. بالاخره آدم بخاد کاری رو شروع کنه باید به علاقه ی خودش نگاه کنه. باید به درآمدش نگاه کنه. اگه علاقه نداشته باشه با این اوضاع مملکت فردا پس فردا دوباره باید مغازشو جمع کنه. چقدر اونوقت تو زندگی عقب میفته.‌بخدا من که خیلی دلم میسوزه وقتی میبینم اینهمه زحمت میکشه تلاش میکنه. دلم میخاد حداقل یه کاری داشته باشه که خودشم بهش علاقه داشته باشه درآمدشم خوب باشه. حالا شماهم دعا کنید ان شاءالله همه چی درست بشه واسش..

سلام عزیزم. به نظرم زنگ بزن به مادر شوهرت. بگو حالا معلوم نیس دقیقا قراره چیکار کنه. هنوز فکراشو نکر ...

وای چ متن خوبی  ممنونم عزیزم

ولی نمیشه اینارو گفت چون چندین مورد قبلی اینطوری رفتار کردم و اونا هی افتادن تو دور تصمیم گیری برای ما و آخرش کاملا اوضاع خراب شد و گفتن شما نمیتونید تصمیم بگیرید ما برای شما میگیریم! 

الان تنها راهی ک امتحان نکردم همین قاطعیته  

بحَقّ الحُسَین                                                                             اللهُمَّ عَجِّل لِوَلِیِّكَ الفَرَج                                                                   🖤🖤🖤🖤                                                                              دعای من در روضه                                                                 اباعبدلله الحسین علیه السلام                      

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

نه عزیزم به خودت بی احترامی نمیکنی. به همسرت احترام میگذاری با رفتنت. ما دو نوع خانواده همسر سمی د ...

خب این بی احترامی نیست ک مادر شوهرم حتی ی احوال پرسی نکرد کلا ادم بیشعوریه منم ب این نتیجه رسیدم ک باید خوشحال و شاد باشم و ب شوهرم برسم تا بسوزن اونا

اصلا قضایا رو برای همسرتون تعریف نکنید. نگذارید حساس بشه به روابط بین خانم ها. مگه اونا میان میگن؟ ...

سلام بانو آرتمیس عزیز ممنون بابت وقتی که اینجا برامون میذاریدمن قبلا پیام دادم متاسفانه جواب ندادین میدونم سرتون شلوغه اما ممنون میشم راهنماییم کنید

ماطبقه ی بالای پر شوهرم ساکنیم بالاتر از ماهم واحد برادرشوهرم میشه که عقدن هنوز و عروسم‌از اقوام دور منه‌ که صمیمیتی نداشتیم هیچ وقت باهم کلا چهار طبقه واسه خودشو پسراش ساخته که پیشش باشن 

جز یکی به خاطر درسش خارج از ایرانه فعلا ،مادرشوهرم زمانی که نامزد بودیم به شوخی میگفت بیای هر روز میام ببینم به پسرم میرسی و..آخرشم میگفت شوخی میکنم من واحد خودمم شمام واحد خودتون کاری به هم‌نداریم نخواستین همو ببینیمم اشکال نداره والا گذشت تا ازدواج کردیم و شد اون چه که نباید میشد انقد اومد و رفت که کلافم کرد و من فهمیدم دروغ بود اون حرفاش که نمیامو دخالت نمیکنم انقد میومد و میرفت که به خدا آسایشمو گرفته بود خونه ی من شده بود پاتوقش باید میومد سروگوشی آب میداد و میرفت هر روز صبحم زنگ میزد شوهرمو بیدار میکرد بره سر کار هرچی میگفتم به شوهرم مگه من نیستم بگو زنگ‌نزنه کارمون به دعوا میکشید سر زنگ زدنش و فایده ام نداشت اگه جواب نمیداد میومد درو از پاشنه در میاورد کلی ام داد و بیداد آخرش سکته میکنم و فلان حالا من دوران نامزدی چقد به همسرم گفته بودم مستقل از هر نظر باید باشیم اما الان میدونم همسرم گرفتار یه آدمای عذر میخوام نفهم اومده که هر چی ام تذکر میده کار خودشونو میکنن تیکه و متلک تا دلتون بخواد شنیدم تو شخصی ترین مسائل من با کمال بی حیایی دخالت میکرد مسائلی که به خدا تا حالا از مادرمم نشنیده بودم ومن متحیر از این همه بی ادبی هیچی نمیگفتم به قران قسم جز احترام گذاشتن کاری نکردم که ای کاش به اندازه احترام نگه میداشتم و جایی که خط قرمزم بود صدام در میومد که نیومد که یه بار اتفاقی شنیدم داشت مادرشوهرم غیبتمو میکرد سر یه چیز جزیی جزیی یه بارش شده چندین و چندبار و منم همچنان سکوت که مبادا احتراما حفظ نشه الان فکر میکنم کاش الان زنگ بزنه خودم محترمانه جوابش میکردم که زنگ نزن و خیلی مسائل دیگه که الان میدونم چرا سکوت کردم همش واسه این بوده که تاییدم کنن من اوایل هی میرفتم سر میزدم دیدم دارم اذیت میشم اینام اگه زیاد برم بد میشه حرمت نگه نمیدارن کمترش کردم تا حدی که چند روز یه بار میرفتم یا هی نمیرفتم مادرشوهرمم میومد بالا یه عالمه تیکه مینداخت چرا نمیای منم سکوت و لبخند تا اینکه شد چند هفته یه بار سر متلک انداختنشون که دلمو شکست و متوجه شده بودنم خودشون که ناراحتم کردن عین‌خیالشونم‌نبود تازه حق به جانبم‌بودن بعدش که چرا کم‌میرم

سرتونو درد نیارم در ماه شاید دو بار میرفتم وزمانی که میرفتم شروع میکردن رگباری بهم حرف میزدن که تو فلانی و بهمانی محل نمیذاری و...سه ماه پیش با شوهرم دعواشون شد چنان داد زدن که صدا بالا اومد و من شنیدم برای اولین بار شوهرمو فرستادم گفتم بگو شنیده خانومم و خیلی ناراحته این شد شروع تنش و بحث تو ساختمون من تا نزدیک دو ماه ندیدمشون طوری رفت و آمد میکردم که باهم روبهرونشیم دو مرتبه ام که دیدمشون در حد سلام و خداحافظ بود غصه ام از اینه حتی نمیپذرین اشتباه از اونا بوده و من متهمم به گناه نکرده چون فقط ابراز ناراحتی کردم نامزد برادرشوهرمو دعوت کردن به خاطر اون مادرشوهرم بعداز دو ماه اومد گفت بیاید پایین بده و شروع کرد داد و بیداد که مگه چی گفتم تو اینطوری میکنی و میخوای سر این حرف قطع رابطه کنی باهامون مردم بدتر از اینا بینشون پیش میادو..من فقط میخواستم بپذیرن که اشتباه کردن معذرت خواهی نخواستم ازشون که نپذیرفتن حتی الان

 من حرفاموگفتم و نرفتم پایین گفتم اگه تو به فکر این بودی از دلم دربیاری دو روز پیش میومدی نه الان تا آبروتون نره جلو مهمونا که عروستون نیست و این بدتر از اون حرفاتونه که به خاطر خودتون اومدین مبادا بد شه واستون که بازمن متهم شدم و کلی صفحه چیدن پشت سرم تازه حق به جانبم شدن که من رفتم خدمتش محل نذاشت بهم

عقد برادشوهرم نمیشد نرم به خاطر شوهرم رفتم کلی ام تشکر کرد ازم میدونه همسرم که اونا در حقم بد کردن پشتمه برخلاف اوایل زندگی که همیشه طرف اونا بود اونجا به اندازه حرف زدم لبخند زدم صحبت کردم و دور میشدم که قاطی نشم زیاد بعد از اون جریانم نرفتم خونه شون تصمیمم بر قطع رابطه بود که به خاطر همسرم دوباره مجبور شدم برم چون شمام قطع رابطه ی کاملو درست نمیدونستین منم پیرو حرف شما پیشنهاد همسرمو با اصرار پذیرفتم و یه مهمونی که داشتن رفتم و قرار شد بار دیگه توهین کنن یا حرفی بزنن من از حقم اون طور که درسته دفاع کنم همسرمم قسم خورد که دیگه برخورد میکنم بخوان مثل اون دفعه بی دلیل آزارت بدن منم رفتم ولی قاطی نشدم جاریم مهمونشون بود محبت کلامی بهش میکردن تعارف و..اما با من یه سردی داشتن و خوب حس میکردم این سردی رو منم به اندازه کار کردم شایدم یه کم‌بیشتر که بدم اومد از کارم ولی مثل قبل خودکشی نکردم براشون اجازه میدادم جاریمم کم کنه که بعدها نشه وظیفه ی من 

اصلا قضایا رو برای همسرتون تعریف نکنید. نگذارید حساس بشه به روابط بین خانم ها. مگه اونا میان میگن؟ ...

من مسئله ام اینه الان ۱_سر حرفو باز کردن خوبه که جواب بی احترامیاشون بدم و دفاع کنم از خودم اونم در کمال ادب نه با جیغ و داد؟۲_میزان رفت و آمدم چطور باشه به نظرتون بذارم وقتی مهمونی اومد که دوست داشتم مثلا ماهی یه بار برم؟چون دوست ندارم منو همسرم تنها بریم ترجیح میدم حداقل جاریم باشه مثلا که تمرکزشون رو من فقط نباشه ۳_و اینکه اینا کادوی عروسی و پاگشا هیچی به من ندادن حتی خانوادهی منو که پاگشاشون کردن ابدا پاگشا نکردن من جهیزیم کامل کامل بود اونا حتی کادوی خوبی سر عقد ندان اما واسه جاریم کادوی گرون دادن اون جهازش یک دهم مال من نمیشه بخدا حسادت نمیکنم فقط ناراحت میشم‌میبینم اونی که کم محلی میکنه احترامش بیشتره خانواده ی دختره حتی دعوتشون نکردن اینا رو جز یه بار اما ما تا بخواین احترام گذاشتیمو مهمونی دادیم اینم نتیجش🙁برادرشوهرم کارمنده میتونست کادو بده ندا الان من وقتی عروسی کردن باید کادو بدم و پاگشا کنم؟؟یا مثل پدر و مادر همسرم کنم؟کادوای عروسی رو هم همهشوبردن۴_روابطم با جاریم‌چطور باشه میزان رفت و آمد و کلا برخوردم دیگه نمیخوام با ایشونم یه روزی بحث و جدل کنیم سر صمیمیت بیجا و بی مورد؟۵_وقتی خونه ی پدرشوهرمم چطوری باشم کلا سکوت کنم یا بگمو و بخند یه ذره چون شدیدا گرم میگرفتم قبلا؟

۶بچه دار شدن شده کابوسم البته الان بهترم چون میدونم تا حدی باید چیکار کنم اما بچه بیاد من باید چیکار کنم رفتارم و رفت و آمدم چه جور باشه که نیان بچه رو ببرن و برنامه های زندگیمو بهم بریزن؟

بانو جان شرمنده انقد وقتتونو گرفتم امیدوارم خدا به شما و خانوادتون سلامتی و آبرو بده❤🌹🌹🌹💐💐

بانو جان میشه بپرسم 

1.تو زندگی تیپ و استایل و نحوه برخورد و صحبت کردن کدوم خانم رو میپسندید که ماها بشناسیم 


2.یه سوال من ۲۸سالمه و قیافه ام دخترونه اس دوتا بچه دارم

با شوهرم یه سال تفاوت سنی دارم از لحاظ قیافه اون انگار دانشجوعه ترم یک  اینجوری بگم


دلم میخواد تیپ خانومانه و موقر و پوشیده بزنم 

چون الان موهام اینا از شال بیرون میفته 

اما احساس میکنم دخترای که تیپ امروزی میزنن و شلوار کوتاه  مو باز و اینا توجه همسرمو خیلی جلب میکنه گاهی مثلا خودش میگه که دوست دارم فلان تیپ رو بزنی  منم که سنگین و ساده میگردم 

نمیدونم چکار‌کنم؟

فکر کن یک روز که از خواب بیدار شدی بدنی که همیشه رویایش را داشتی به دست آورده ای.عضو تاپیک بامدادخمار گروه آبی---»وزن اولیه : 65😥هدف :55😍تاریخ شروع۳ / ۱۲ / ۹۹
من مسئله ام اینه الان ۱_سر حرفو باز کردن خوبه که جواب بی احترامیاشون بدم و دفاع کنم از خودم اونم در ...

سلام عزیزم، درکت میکنم.

به نظرم دیگه بحث رو با اونها کش نده، اونها نمیپذیرن.

فقط بکش کنار.

حتی اگه اونها اومدن گفتن مشکلت چیه؟ بگو مشکلی ندارم.

دوری و دوستی.

وقتی همسرت نیست، اگر زیاد میان درو باز نکن گاهی.

بگذار یاد بگیره ممکنه پشت در بمونه.

اول خیلی سروصدا میکنه تا دیگه جرات نکنی درو باز نکنی.

اما آرامشت رو حفظ کن،بگو نماز میخوندم، حموم بودم و ... .

اگر همسرت خواست کادو بده، اشکال نداره، بده، اما بگو اینم در نظر بگیر که اونها ندادن.

برای پاگشای جاری،شما با مادر همسرت مشکل داری، سر اون نیار این کارو.

قشنگ دعوتش کن، در حدی که اذیت بشی نه، اما عروس حساس هست، یادش می مونه برخوردها رو.

در حد معقول سعی کن مهمونی خوبی براش بگیری و دست خالی نفرستیش.

اما....

نگذار بیاد آشپزخونه ات ظرف بشوره و قاطی بشه، در اتاق خوابت رو قفل کن مهمون اومدنی و زیاد باهاش قاطی نشو.

به هر حال اونم میاد توی اون ساختمون و ممکنه بخواد باهات رفت و آمد کنه که شما نکن.

جاری فرشته آسمانی هم باشه، باهاش قاطی نشید.

سلام و علیک، احوال پرسی، کمکی خواست بکنید براش،اما باهاش تنها نشید.

خودش هم خوب باشه،دیگران نمیگذارن باهم باشید، یک آتیشی میندازن تو زندگی تون که چند سال درگیرش میشید.

خوشا راهی که پایانش تو باشی...
بانو جان میشه بپرسم  1.تو زندگی تیپ و استایل و نحوه برخورد و صحبت کردن کدوم خانم رو میپسندید ک ...

من تو فیلم ها که همه دیده باشیم، شخصیت شهرزاد رو خیلی دوست دارم.

متین،موقر،خویشتن دار، هدفمند، باشخصیت...

اون تیپی که همسرت دوست داره، توی خونه بزن.

اون تیپ معقول تر رو بیرون.

خوشا راهی که پایانش تو باشی...
خب این بی احترامی نیست ک مادر شوهرم حتی ی احوال پرسی نکرد کلا ادم بیشعوریه منم ب این نتیجه رسیدم ک ب ...

میدونی عزیزم ما کی آروم میشیم؟

وقتی بپذیریم بعضی ها شعور لازم رو ندارن.

علم داشتن به چیزی چند مرحله هست.

اکثرا می دونید کی بیشعوره، اما این کافی نیست.

علم به چیزی باید به مرحله یقین برسه.

تا به مرحله یقین نرسید،دارید می سوزید از آدم ها و می خواهید به همه ثابت کنید که اون بیشعوره.

همش میگید به همه و دلیل میارید تا ثابت کنید بیشعوری دیگران رو.

اما هر وقت به یقین برسید،دیگه دست از تلاش کردن برای اثبات حرفتون برمیدارید.

و دیگه ناراحت هم نمیشد از کارهای کسی، چون قبول کردید که بی شعوره، و از آدم بیشعور هر کاری برمیاد.

پس سعی کنید مرحله علم به چیزی و یقین به اون چیز رو سریع تر درک کنید.

این تقلاهای ما درونی هست.

از درون نجات پیدا کنیم راحت میشیم.


خوشا راهی که پایانش تو باشی...
اره طبق نظر دوستان و شما پیام رو نشونش ندادم  اما جواب مادر شوهرم رو ک میگین نده بنظر شما زشت ...

دقیقا نخوندم مطلبت رو، اما اگر زنگ زده، زنگ بزن.

شما کار درست رو بکن.

اما نظر خودت و همسرت رو بگو.

همیشه پشت همسرت باش،البته اگر کارش رو درست میدونی.

اگر درست نمیدونی،بهش بگو، اما اصرار نکن.

اگر با خانواده همسر موافقی که کار اشتباهت میکنه،بگو من هم قبول دارم درست نیست کارش،اما خودش اصرار داره، و من تمایل ندارم جلوش بایستم،چون هرکس کار خودش رو میکنه در نهایت.

ما فکر داریم، قرار نیست پشت این طرف یا اون طرف باشیم.

پشت عقل و منطق باشیم.

اما اصرار نکنیم.

این رو میگم که فردا اگر کارش خوب نبود، همه نگن تو کردی،تو بیخود پشتش ایستادی.

خوشا راهی که پایانش تو باشی...
ازینکه متن سازی بلدنیستیم گاهی ضربه نمیخوریم ازین زودباورکردن متن سازی بقیه بیشترضربه میخوریم.  ...

احسنت.

اصلا حساب نکنید متن سازی دیگران رو.

برای همین میگم پاشید بگید من به سرویس بهداشتی احتیاج دارم...

اکثر وقت ها که کسی برای من متن سازی میکنه، بعد ده دقیقه حرف زدن که میاد ازم یک سوال کنه، میگم ببخشید،من حواسم جای دیگه ای بود، میشه دوباره تکرار کنید؟

طرف دیگه منصرف میشه.دیگه هم تکرار نمیکنه.

خوشا راهی که پایانش تو باشی...
میدونی عزیزم ما کی آروم میشیم؟ وقتی بپذیریم بعضی ها شعور لازم رو ندارن. علم داشتن به چیزی چند مرحل ...

اره واقعا حق باشماست من تو شهر غریبم حدود دوسال باهاشون قهر بودم و هیچ حمایتی ازشون ندیدم حتی تو یدترین شرایط باید بپزیرم دیگه اینو

دقیقا نخوندم مطلبت رو، اما اگر زنگ زده، زنگ بزن. شما کار درست رو بکن. اما نظر خودت و همسرت رو بگو. ...

بانو جان ممنونم از راهنماییتون

من چون نمیدونستم چی جواب بدم جواب ندادم اون لحظه اما الانم ک زنگ میزنم و جواب پیامشون دادم جواب نمیدن حتی یکبار گوشی رو قطع کردن احتمالا قهر کردن! نمیدونم 

اره همسرم کار درست رو داره انجام میده بنظرم 

حرفاتون کاملا درسته باید پشت همسرم 

باشم. 

ممنونم از راهنماییتون 

بحَقّ الحُسَین                                                                             اللهُمَّ عَجِّل لِوَلِیِّكَ الفَرَج                                                                   🖤🖤🖤🖤                                                                              دعای من در روضه                                                                 اباعبدلله الحسین علیه السلام                      
احسنت. اصلا حساب نکنید متن سازی دیگران رو. برای همین میگم پاشید بگید من به سرویس بهداشتی احتیاج دا ...

بانو واقعا این حجم از شجاعتتون قابل تحسینه❤ 

خیلی خوشحالم ک ب عنوان یک خانم ب این زیبایی مدیریت مسائل رو در دست میگیرین🌹

بحَقّ الحُسَین                                                                             اللهُمَّ عَجِّل لِوَلِیِّكَ الفَرَج                                                                   🖤🖤🖤🖤                                                                              دعای من در روضه                                                                 اباعبدلله الحسین علیه السلام                      
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز