بیتا جون از خوندن سرگذشت متحول شدنتون خیلی لذت بردم.
من چندان آسیبی ندیدم فقط یکی از خانواده همسرم رو گذاشتم کنار . ذات کثیفی نداشت ولی روی رفتار خودش تسلط نداشت بی ادبی و توهین میکرد بعدش پشیمون میشد .
منم اوایل طبق آموزه هایی که دیده بودم و فکر میکردم در هر صورت باید روابط حفظ بشه سعی میکردم با احترام برخورد کنم.
که بعدا به این نتیجه رسیدم اشتباهه. و کامل گذاشتمش کنار.
الان در حد یه سلام و خداحافظ هست ارتباطم.
طرف پشیمونه. و گاهی تو رفتارش غیر مستقیم ابراز میکنه. ولی من میخوام همین روال رو ادامه بدم .
احترام بهتر از محبتی هست که متزلزله و هر لحظه پر از استرس هست.که مبادا منجر به بحث و توهین بشه .
گاهی که با دوستانم صحبت میکنم و اونا میگن حیفه روابط خانواده به هم بخوره و تو عامل این سردی نباش و گناهه مگه چقدر عمر میکنیم که زنجیر روابط رو پاره گردی و اگه تو نری پای اونو از خونه برادرش بریدی و ....... احساس گناه بهم دست میده.
بیتا جون میخوام یک بار برای همیشه این قضیه رو برای خودم حل کنم و حرف شما رو قبول دارم بهم بگید به نظرتان همچین رابطه ای که اگر هم دوباره برقرار بشه دائم باید نگران حرکات و رفتارم باشم و اون طرف هم باید مراقب باشه چون هر دو طرف آسیب فرسایشی دیدیم. ارزش داره برقرار بشه یا نه همینطور در حد سلام خشک باقی بمونه ....
اینم بگم اون گاهی میخواد رابطه اصلاح بشه و یه جورایی سیگنال میده ولی من فقط میخوام در این حد باشه.
میخوام بگم من تمایلی ندارم به روابط دوباره ولی بر طبق تربیتی که شدم تا حدی مذهبی گهگاهی احساس عذاب وجدان دارم....
برای شروع خودسازی میخواهم این گره رو باز کنم برام مهمه تکلیفم در این باره برای همیشه مشخص بشه چون تو انتخاب رفتارهای بعدی تاثیر گزاره
خیلی ممنون که جواب میدی