2777
2789
عنوان

بت خانواده همسر را بشکنید

| مشاهده متن کامل بحث + 317083 بازدید | 1712 پست
سلام عزیزم بله درست میگید اون زمانی که قطع رابطه بودید حتما دعوا و بحثی اتفاق افتاده بوده میتونید ا ...

وای دقیقا عین من چقدر خوشحال میشن وقتی من نباشم و هرروز همسرم اونجا میره وپسر6ساله ام رو با خودش میبره و چقدر تحویلشون میگیرن و اگه من برم خیلی سرد و بی روح رفتار میکنن متاسفانه همسرم با اینکارش بی احترامی بهم میکنه و اجازه میده که اونها هم بی احترامی کنن با این رفتارشون. ودقیقا زمانی تنها میره که بینمون اختلاف ایجاد شده باشه. 

من تمام مشکلم از نداشتن درک همسرم هست که هیچ وقت نفهمید منهم نیاز به احترام و توجه دارم😔😔😔😔

من عاشق خودم هستم چون من معجزه ی خدام🥰😄😄😍خانمای عزیزازتون خواهش میکنم برای ارامش دل همه امون،شفای بیماران وعاقبت بخیریمون یه صلوات بفرستید🤗منم از خدا میخام بحق این ایام هرچی تو دلتونه زود زود براورده بشه🙏💐

در همسایگی ما یه خانمی بود دوتا پسر داشت، خیلی بافرهنگ هستند، به دوتا پسراش حتی خونه داده بود و کلی کمک مالی کردند و دستشون رو گرفتند ،به عروس اولش گفت چقدر پسرم لاغر شده،عروس خانم این حرفو پیراهن عثمون کرد و همون شد و همون تااااا اونجایی که پسر به مادر حرفای ناموسی زد و رفتن که رفتن، حتی عروسی یا مجلسی میشد عروس پشتشو می‌کرد و رد میشد. 

بعد از نه سال آشتی کردند، تو این نه سال دوتا بچه دوقلو آوردند بچه هاشون الان بزرگند ولی پدربزرگ مادربزرگ الان دیدنشون. 

 عروس دوم هم این وسط که اینا قهر بودند اومد،این خانم که از احوالات عروس اولی خبر داشت اصلا صمیمی نشد، با شوهرش میومدند دم در، شوهرش مادرو میدید، خانم داخل ماشین می‌نشست تا شوهرش برگرده حتی داخل خونشونم نمیرفت،تا این حد پرو بود. 

اون پسر کوچکترم به مادرش حتی دعوا کرده بود که حق نداره به زنش تو بگن، تا این حد این دوتا پسر طرفدارهمسراشون بودند


نهایت اینو میخوام بگم دوستان که اصل حرفمم اینجاست، یه روزی همین همسایه رو دیدم و حال و احوال کردم و از عروساش پرسیدم و گفت عروس اولم خیلی خوبه، اون خیلی خیلی بهتر از دومیه،


دوستانی که از متن سازی سوال پرسیدند، من براتون متن سازی کردم از دو عروسی که از مادرشوهر بت نساختند، 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

انگار پدرمادرایی که به پسرشون خدمات ميدند، خونه ميدند، کمک می‌کنند، خلاصه کم نمیزارن، از طرف عروس مورد. بی احترامی قرار میگیرند

بت سازی که هیچ تو قاموسشون نیست

خنثی هم نیستند که کارشون به کار کسی نباشه 

اونا بی احترامی می‌کنند 


هر چی ضربه هست عروسایی می‌خورند که مظلوم و بی زبونند، که خانواده همسر مریض و طلبکار و حسود دارند و باید تاوان خوشبختیشون رو بدن

همیشه آدمهای مظلوم گیر آدمهای ظالم میفتند

دلیلش هم بانو جان تو تاپیکهای قبلی شرح دادند 


دقیقا منم اینقدر خانواده همسرمو بزرگ جلوه دادم اینقدر بی هوا خدمت کردم بهشون آخرش هرچی از دهنشون درآورند بهم گفتن 

همه ی خانومایی که گفتن با ساختین همه مقصر شوهرامون هستن من بخاطر اینکه همسرم منو رو سرش بذاره چه خدمتها به خونوادش کردم با این تفکر نه تنها روسرش منو نداشت بلکه غرورمو احساسمو خودمو زیر پایش گذاشت و له کرد

عزیزمی، ممنون. هر وقت احساس کردی از حرف های من نتیجه خوبی گرفتی فقط برام دعا کن. یا یک صلوات بفرست ...

عزیزم شما مسیر زندگی منم عوض کردید 

حالا درسته الان از من نپرسیدید اما من از ته قلبم میگم بهتون مدیونم 

فقط پر از ترس و استرس ام انگار میخام یه دگرگونی عظیم تو خودم انجام بدم و ما بزارم رو شخصیت مسخره قبلی ام 

من هیچ وقت خودم رو دوست نداشتم خودم رو یه زن کم عقل وابسته میدونستم اما هر روز مطالبتان رو از اول میتونم 

و واسه خودم کپی کردم و حالا بعد چندین سااااال تازه فهمیدم اشکالات و ایراداتم کجا بوده 

انگار با تایپیک های شما خودم رو بهتر و عمیقتر شناختم 

و قسم به نور،وقتی از زخم هایت وارد میشود،تا غم در آغوشت نگیرد...
انگار پدرمادرایی که به پسرشون خدمات ميدند، خونه ميدند، کمک می‌کنند، خلاصه کم نمیزارن، از طرف عروس مو ...

بنظرم وقتی مظلوم باشی اصلا خانواده همسر حسود و و اهل دخالت و ... میشن اما اگه بلد کار باشی اما خانواده بدجنس بیخیال ات میشن

و قسم به نور،وقتی از زخم هایت وارد میشود،تا غم در آغوشت نگیرد...
در ادامه بگم  متوجه شدم کسی که بقیه را بت میکنه....اون روی سکه شخصیتش اینه که دوست داره بقی ...

خیلی حرفتون به دلم نشست . از این دیدگاه هیچوقت نگاه نکرده بودم.👏👏

سختی های زندگی بی حکمت نیست و پشت مشکلات و سختی های زندگی حکمتی الهی نهفته است که شاید بر ما پوشیده باشد
سلام عزیزم بله درست میگید اون زمانی که قطع رابطه بودید حتما دعوا و بحثی اتفاق افتاده بوده میتونید ا ...


نه. 

من بدون دلیل رفت وامدموکم کردم. 

بدون هیچ بحثی

اونها تاقبل اون فکرمیکردن همه زندگیم گل وبلبله

اماباقطع رابطه ام همه توهول وولاافتادن. 

ومرتب زنگ میزدن ودلیل میپرسیدن

بهشون گفتم پسرتون میادپیشتون نگران چی هستید

که جواب دادن نه تووقتی نیای به مرور پای داداشمونو هم از زندگی مامیبری. 

البته من اون زمان بسیارحال روحی وخیمی داشتم

واقعاااا بایدمدتی دوری میکردم تاخودموپیداکنم

اما راه بهتر این بودکه کامل قطع نکنم. 

ولی قرارنیست همیشه بهترین گزینه هاروانتخاب کنیم

اونزمان حالم بانرفتن بهترمیشد.بنابه اقتضاحس کردم اینکار برای همه سودمندتره. 


البته مادرهمسرم هرجانشست گریه کردوپشت سرم به همه فامیل گفت عروسم نمیادپیشم ووو. 

فامیل روبسمت خونه من روانه کرد وکلی هجمه علیه من ایجادشد... منم درجواب گفتم حالم بده دارم اسیب میبینم ازرابطه بااین قوم. ایاشماراضی هستید؟ 

ودراینجاخودشون رسواشدن. 



شکرت خداجون

پایه های بت های بزرگی که میپرستیدم اینطوری یواش، یواش فروریخت. 

البته بعد مدتی به این اگاهی رسیدم که همه انسانها ذات پاکی دارن.ولی این منم که بایدیادبگیرم روابطموباانسانها تنظیم کنم. 

شکرت خداجون
چندتا خواهرشوهر داری اونا یعنی هیچ کاری نمیکنن جاری چی منم همین مشکل دارم حتی بیشتر وقتی مهمونی میر ...

واااای باورم نمیشه یعنی هیچی به خواهرشوهراتون نمیگین؟ خب بگین فلانی پاشین شمام فلان کارو بکنین..مگه خونه شماست که همه کارارو میگیرین دستتون😢

پایه های بت های بزرگی که میپرستیدم اینطوری یواش، یواش فروریخت.  البته بعد مدتی به این اگاهی رس ...

بیتا جون از خوندن سرگذشت متحول شدنتون  خیلی لذت بردم. 

من چندان آسیبی ندیدم  فقط یکی از خانواده همسرم رو گذاشتم کنار . ذات کثیفی نداشت ولی روی رفتار خودش تسلط نداشت  بی ادبی و توهین میکرد  بعدش پشیمون میشد . 


منم اوایل طبق آموزه هایی که دیده بودم  و فکر میکردم در هر صورت باید روابط حفظ بشه سعی میکردم با احترام برخورد کنم. 

که بعدا به این نتیجه رسیدم  اشتباهه. و کامل گذاشتمش کنار. 

الان در حد یه سلام و خداحافظ هست ارتباطم. 


طرف پشیمونه. و گاهی تو رفتارش غیر مستقیم ابراز میکنه. ولی من میخوام همین روال رو ادامه بدم . 

احترام بهتر از محبتی هست که متزلزله و هر لحظه پر از استرس هست.که مبادا منجر به بحث و توهین بشه .


گاهی که با دوستانم صحبت میکنم و اونا میگن حیفه روابط خانواده به هم بخوره و تو عامل این سردی نباش و گناهه  مگه چقدر عمر میکنیم که زنجیر روابط رو پاره گردی و اگه تو نری پای اونو از  خونه  برادرش بریدی و ....... احساس گناه بهم دست میده.


بیتا جون میخوام یک بار برای همیشه این قضیه رو برای خودم حل کنم و حرف شما رو قبول دارم بهم بگید به نظرتان همچین رابطه ای که اگر هم دوباره  برقرار بشه دائم باید نگران  حرکات و رفتارم باشم و اون طرف هم باید مراقب باشه چون هر دو طرف آسیب فرسایشی دیدیم. ارزش داره  برقرار بشه  یا نه همینطور در حد سلام  خشک باقی بمونه ....

اینم بگم  اون گاهی میخواد رابطه اصلاح بشه و  یه جورایی سیگنال میده  ولی من فقط میخوام در این حد باشه. 

میخوام بگم من تمایلی ندارم به روابط دوباره ولی بر طبق تربیتی که شدم تا حدی مذهبی گهگاهی احساس عذاب وجدان دارم....


برای شروع خودسازی میخواهم این گره رو باز کنم برام مهمه  تکلیفم در این باره برای همیشه مشخص بشه چون تو انتخاب رفتارهای بعدی   تاثیر گزاره 

خیلی ممنون که جواب میدی

سلام خوبید 

چند مدته با خانواده شوهرم بخاطر متن سازی و بی احترامیای همیشگیشون به مشکل خوردم حتی شبا خوابم نمی‌رفت ( با اینکه خیلی خیلی خیلی مذهبی هستن ولی شدیداً اهل نیش و‌کنایه زدن و توهین و مقایسه هستن تا خودشون بشن بت،  دقیقا سر ما منت میذارن که مارو گرفتن حتی علنا میگن و دوتا جاری چاپلووس دارم قبولم میکنن ولی من و جاری دیگم جوابشونو میدیم)  با اینکه باردارم دست از نیش زدناشون برنداشتن و همه جور دلمو میشکنن

باورم نمیشه راه حل همه مشکلات خانواده شوهر رو پیدا کردم همش تو این تاپیک هست میشه منم از این به بعد همراه همیشگیتون باشم؟ میشه به منم کمک کنید ؟ از خودم متنفرم نتونستم درس بخونم هیچ کاری بلد نیستم 

جاریام ازم کلی بزرگترن ولی تحصیل کرده و کارمندن ولی من چون حمایت خانوادمو نداشتم از بچگی توی تنش و کتک و دعوا بزرگ شدم نتونستم درس بخونم و کسی بشم

میشه به منم کمک کنید؟؟؟؟؟

من به این نتیجه رسیدم که با تغییر باور ، دوست داشتن خود ، کاهش صمیمیت ، و شکستن بتها کارمون تموم نمیشه و این مسیر تغییر ادامه دار هست چرا که بعد از کسب این تغییرات مهارت ( جواب دادن مناسب ) هست که خودشو نشون میده . 

من خودم به شخصه بعد از اینکه همه ی اینها رو اجرا کردم هنوز نمیتونم پاسخ مناسب به افراد در موقعیت بدم و این به نظرم نقش بزرگی در پروسه ی تغییر داره

به جای تربیت دیگران ، خودت را تربیت کن 
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792