سلام بانو ارتمیس عزیز
من خواننده خاموش مطالب شما بودم خیلی ممنونم از زحماتتون
🔴در جواب سوالتون باید بگم بله من هم متاسفانه بت ساختم از خانواده همسرم البته ب این علت ک پیش زمینه بدی داشتم و قبلا توی دعوا خانواده اش دیده بودم ک چطور حرف ناحقی رو با داد و فریاد ب نفع خودشون تموم میکنن منم ازشون ترسیدم و این ترس باعث شد بت بسازم ازشون
🔴پرسیدین:با کدوم کارهاتون این کار رو کردید؟
هر حرفی زدن هر کاری کردن هر دخالتی و هر توهینی هیچی نگفتم حتی گاهی می دیدن نمیتونن تصمیمی ک برای زندگی ما گرفتن رو با شوهرم مطرح کنن میومدن سراغ من
منم برخلاف میلم ب سازشون میرقصیدم متاسفانه اینطوری اونا شدن بت
🔴پرسیدین: اصلا کدوم کارها حس مهم بودن بیش از حد رو به طرف میده؟
بنظرم اینکه آدم خودش در نظر نگیره و برخلاف میلش عمل کنه و فقط نظر دیگران مهم باشه اینطوری درواقع ب دیگران القا میکنیم ک درسته تو مهمی من ک شخص خاصی نیستم مهم نیست ک زیر پا له بشم
🔴پرسیدین برای حفظ تعادل می خواهید چیکار کنید؟
میخوام با تبر بت شکنی کنم
میخوام هر حرف یا توهینی ک ناراحتم کرد ابراز کنم ک ناراحت شدم
میخوام فرمول عدم صمیمیت ب کار ببرم
میخوام هرجا نظرم نه بود قاطعانه بگم و ایستادگی کنم روی حرفم ن اینکه ی نه شل و وارفته بگم ک طرف حس کنه میتونه ب من نفوذ کنه البته جدیدا این روش ها رو دارم ب کار میبرم اما متاسفانه خانواده همسرم جدیدا چون دیدن من روشم مثل قبل نیست و نمیخوام برده باشم
دارن برای اعمال تصمیمات و دخالت هاشون روی همسرم کار میکنن(همسرمم قاطعیت قبل رو نداره چون دارن کم کم روش کار میکنن ک نفهمه کی رام اونا شد این شگردشونه)....
ولی الان مهم خودمم
میخوام زخم هایی ک این بت ها بهم زدن رو ترمیم کنم میخوام مراقب خودم باشم ب خودم بها بدم
میخوام ب خودم ثابت کنم ارزشمندم ❤