شوهر من که طفلکی از ساعت ۸ صبح تا ۱۱ شب میره سرکار شبم با چشمای خون آلود میاد خونه پسرمم خیلی دوسش داره وقتی که میاد خونه پسرم ازش جدا نمیشه نه میزاره طفلکی شام بخوره نه نمازشو درست حسابی بخونه خلاصه خیلی اذیتش میکنه اما باز با این حال من همش بهش غر میزنم که صبح تا شب تو خونه تنهام و...
حالا خدا خواسته و یکی دیگه باردارم نمیدونم با این همه تنهایی چطور میخوام از پس دوتاشون بر بیام😐😐😐