بچه ها نمیدونم چ جوری بگم واقعا شنیدین ک میگن ب مادرا الهام میشه ! اینجوری ینی
راستش من ی مدت هست ک غرق در تاریکی هستم شدیدا ب خودکشی فکر میکنم و اینک خودزنی با تیغ😶 خیلی بهش فکر میکنم حتی قرص هم خریدم ولی منصرف شدم حالا کاری ب این چیزا ندارم اصلا
ولی جلو خونوادمم خیلیییییی شااااد میگیرم خودم رو اونا اصلا از وضع من و افکارم خبر ندارن ینی روحشونم خبر نداره🙂
ولی مادرم ی خواب عجیب دید واسم شاید باور نکنید !گفتم ی لحظه خواب دیدم توی ی خونه فوق العاده تاریک بودی منم بودم چهرت رو از توی اینه دیدم خیلی غبار گرفته بود و تاریکی همه اطرافت رو گرفته بود !😓 چ جوری ینی خیلی تعجب کردم از حرفش
بعد گفت اون غبار کم کم از روی صورتت رفت و چهرت مشخص شد و تاریکی هم رفت.
چرا این خواب رو دیده ؟؟
تعبیرش چیه؟؟ ممکنه ینی ی جوری از وضعیت من فهمیده یا اینک مشکلم بر طرف میشه؟