2777
2789
عنوان

ماجرای دردناک بین من و مادرشوهرم

| مشاهده متن کامل بحث + 1903 بازدید | 59 پست

عزیزم من درک میکنم.اون قطعا ادم کم شعوری بوده که رفته سر چمدونت.به نظرم تهمتش اونقدر بد نبود که سر چمدون رفتنش بد بوده.شاید ادم یه چی داشته باشه نخواد کسی ببینه.پس تکلیف اون ادم الان معلومه‌.اما اخرش که چی؟اینا همش برای خودت عذاب اوره.اونقدری که تو داری حرص میخوری بقبه عین خیالشون نیست.قطعا در اور و عداب اوره.منم یه همچین حالی را تجربه کردم.نه به این شکل ولی بد بود.و انقدر حق با من بود که واقعا قابل بخشش نیست اما من بیخیال شدم.هنوزم تو دلمه ها ولی بهش فکر نمیکنم.ولش کن بابا.اعصابمو از سر راه اوردم؟انقد تو حموم فکر میکردم.تو خیالم موقع ظرف شستن دعوا میکردم باهاشون که داشتم ناراحتی اعصاب میگرفتم.اما یه بار به خودم گفتم ولشون کن.نمیبخشمشون ولی فراموش میکنم و بهش فکر نمیکنم.چون تحمل اعصاب خردی را ندارم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ازاره دیگه که این هنوز یادش نرفته اذیتش کردن مادر پسره خدا که نیست مالک صد در صدی اون پسر باشه خودش ...

بی نهایت مادرشوهر من بدبین و ترسو هستن...همش فکر میکنن که بچه هاشون در خطرن...بعضی وقتا فکر میکنم خودش احتیاج به قرص داره...من بخدا آدمی هستم که حتی غذای ناسالم نمیخورم چه برسه به قرص

نخستین‌بار که عشق به سراغم آمد ادعای مالکیت جهان را کردم و همه‌چیز و همه‌کس را متعلق به خود دانستم. امروز که تهی از خودخواهی‌ها و تصاحب‌ها، نگاهی عاشقانه به زندگی دارم، از هرچه هست تنها مالک تنهایی خویشم و فروتنانه غیاب حضورم را اعلام می‌کنم.این است نظام عشق؛ هیچ‌ بودن...
اصلا نیومد مطرح کنه....تا من براش توضیح بدم.... تا دو سال فقط،نیش و کنایه...و فقط تحریک شوهرم علیه م ...

فدا سرت طلا که پاکه چه منتش به خاکه.بذار انقدر تهمت بزنه تا بمیرهمهم اینه که خودت میدونی تهمته.خدا نکرده اگر بیمار بودی باید ناراحت میشدی و دلت میشکست که یه ادم احمق داره از بیماریت سو استفاده میکنه.اما الان که شکر خدا سالمی بزن تو دهن همه شون.با خوشیت.با عشق  و حالت

بی نهایت مادرشوهر من بدبین و ترسو هستن...همش فکر میکنن که بچه هاشون در خطرن...بعضی وقتا فکر میکنم خو ...

ولش کن بابا.بعضی ها واقعا مریض هستن ولی قبول نمیکنند.مطمئن باش کسی که دیگرانو عذاب میده خودش بیش از دزگران در عذابه و از چیزی  رنج میبره

بی نهایت مادرشوهر من بدبین و ترسو هستن...همش فکر میکنن که بچه هاشون در خطرن...بعضی وقتا فکر میکنم خو ...

خب مادره.دست خودش نیست.اما مادربیماریه.و باید با اون شخص مثل یه بیمار برخورد کرد.شما با یه فرد بیمار جدل نمیکنی که میکنی؟

عزیزم من درک میکنم.اون قطعا ادم کم شعوری بوده که رفته سر چمدونت.به نظرم تهمتش اونقدر بد نبود که سر چ ...

عزیز دلم چقدر پیامت برام آرام بخش بود مرسی که برام از خودت گفتی...منم به انواع تکنیک ها متوسل میشم که فراموش کنم...به قول خودت نبخشیدم ولی فراموش کردم...ولی بازم گاهی یادم میفته...راستش پدر و مادرم فوت کردن تو بچگیم ...پدر بزرگ و مادربزرگم من و بزرگ کردن...اونام یکیشون مرد و اون یکی آلزایمر گرفت... تو خانواده خودمم هیچ کس و ندارم ... بعضی وقتا دلم میشکنه....امیدوارم منم مث تو کاملا بتونم به خودم مسلط بشم

نخستین‌بار که عشق به سراغم آمد ادعای مالکیت جهان را کردم و همه‌چیز و همه‌کس را متعلق به خود دانستم. امروز که تهی از خودخواهی‌ها و تصاحب‌ها، نگاهی عاشقانه به زندگی دارم، از هرچه هست تنها مالک تنهایی خویشم و فروتنانه غیاب حضورم را اعلام می‌کنم.این است نظام عشق؛ هیچ‌ بودن...

دوست من زندگیتو بکن.اون یه مادره و به خودش حق میده هر کاری برای بچه اش بکنه.پس اونو ول کن بذار هر ججور دوست داره رفتار کنه.اما خودت چی؟خودتم میخوای خودتو عذاب بدی؟از فردات مطمئنی که رنده ای؟مطمئنی که همسرت زنده است؟خوش باش.یه روزی میرسه حسرت میخوری که چرا از عمرم استفاده نکردم.خوش و لذت تو بزرگترین انتقامیه که میشه از ادمای نفهم و حسود گرفت.

خب مادره.دست خودش نیست.اما مادربیماریه.و باید با اون شخص مثل یه بیمار برخورد کرد.شما با یه فرد بیمار ...

نه من هیچوقت باهاش بحث نکردم....هیچوقت جواب ندادم و به روش هم نیاوردم که میدونم چه تهمتی زده چون شوهرم خواست به روش نیارم... بی احترامی نکردم با اینکه خیلی جلوی جاریام تحقیرم کرد...ولی ته دلم اصلا دوسش ندارم

نخستین‌بار که عشق به سراغم آمد ادعای مالکیت جهان را کردم و همه‌چیز و همه‌کس را متعلق به خود دانستم. امروز که تهی از خودخواهی‌ها و تصاحب‌ها، نگاهی عاشقانه به زندگی دارم، از هرچه هست تنها مالک تنهایی خویشم و فروتنانه غیاب حضورم را اعلام می‌کنم.این است نظام عشق؛ هیچ‌ بودن...
عزیز دلم چقدر پیامت برام آرام بخش بود مرسی که برام از خودت گفتی...منم به انواع تکنیک ها متوسل میشم ک ...

عزیزم منم جز خدا کسی را ندارم.و فقطخدا همدرد واقعی ادمه.من یه زمانی یه مادری را خیلی ملامت میکردم و کاراش لجم را درمیاورد مادر که شدم باورت نمیشه بهش حق دادم‌.و فهمیدم گاهی وقتا منافع عزیزانت باعث میشه خراب بشی

دوست من زندگیتو بکن.اون یه مادره و به خودش حق میده هر کاری برای بچه اش بکنه.پس اونو ول کن بذار هر جج ...

درست میگی حورا جان... تمام تلاشم و میکنم از کینه خودم و دور کنم...واقعا کینه و خودخوری آدم و نابود میکنه...مرسی از حرفای قشنگت دوستم 😘

نخستین‌بار که عشق به سراغم آمد ادعای مالکیت جهان را کردم و همه‌چیز و همه‌کس را متعلق به خود دانستم. امروز که تهی از خودخواهی‌ها و تصاحب‌ها، نگاهی عاشقانه به زندگی دارم، از هرچه هست تنها مالک تنهایی خویشم و فروتنانه غیاب حضورم را اعلام می‌کنم.این است نظام عشق؛ هیچ‌ بودن...
نه من هیچوقت باهاش بحث نکردم....هیچوقت جواب ندادم و به روش هم نیاوردم که میدونم چه تهمتی زده چون شوه ...

دوسش نداشته باش.انقدر مورد برای دوست داشتن داری دور و برت.همسرت.بچه هات.خدای مهربون.

نه من هیچوقت باهاش بحث نکردم....هیچوقت جواب ندادم و به روش هم نیاوردم که میدونم چه تهمتی زده چون شوه ...

انشالا که همیشه موفق و شاد باشی و خدا پشت و پناهت باشه که خود خدا برای یه دنیا دشمن کافیه

عزیزم منم جز خدا کسی را ندارم.و فقطخدا همدرد واقعی ادمه.من یه زمانی یه مادری را خیلی ملامت میکردم و ...

درست میگی عزیزم...امیدوارم منم بتونم با مادرشدن ایشون و درک کنم و حداقل درسی بشه برام که بخاطر غرایض مادری انسانیت و زیر پام نذارم... بازم ممنون که دل دادی...با معرفت

نخستین‌بار که عشق به سراغم آمد ادعای مالکیت جهان را کردم و همه‌چیز و همه‌کس را متعلق به خود دانستم. امروز که تهی از خودخواهی‌ها و تصاحب‌ها، نگاهی عاشقانه به زندگی دارم، از هرچه هست تنها مالک تنهایی خویشم و فروتنانه غیاب حضورم را اعلام می‌کنم.این است نظام عشق؛ هیچ‌ بودن...
دوسش نداشته باش.انقدر مورد برای دوست داشتن داری دور و برت.همسرت.بچه هات.خدای مهربون.

همچنین شما دوست نازنینم😘

نخستین‌بار که عشق به سراغم آمد ادعای مالکیت جهان را کردم و همه‌چیز و همه‌کس را متعلق به خود دانستم. امروز که تهی از خودخواهی‌ها و تصاحب‌ها، نگاهی عاشقانه به زندگی دارم، از هرچه هست تنها مالک تنهایی خویشم و فروتنانه غیاب حضورم را اعلام می‌کنم.این است نظام عشق؛ هیچ‌ بودن...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز