واقعا دیگه نمیدونم در مورد مادرشوهرم چی بگم اگه تاپیک های قبلیم رو خونده باشین متوجه میشین که در هر شرایطی از زندگی فقط قصدش اذیت کردن من بوده و من بارها بخشیدمش فقط به خاطر شوهرم و زندگیم چون با اینکه قشنگ قلب آدمو میچزونه یه مظلوم نمایی و توجیه خاصی توی رفتارش هست که شوهرم بی گناه میبینتش،دیروز که از سونوگرافی برگشتیم زنگ زدیم بهشون عکس نی نی رو نشون بدیم گفت وای چقدر شبیه مامانشه و دماغشو و فلان ...بعدم گفت عیب نداره زشتم باشه من دوستش دارم!!!!!ولی من واقعا زشت نیستم...بچه امم زشت نیست..حتی همیشه به عنوان دختر خوشگل شناخته میشدم..تنها مشکلم فقط بینیمه که میدونم بزرگه اما نتونستم عمل کنم..ولی واقعا چشمام خیلی زیباست حتی دکتر سونو میگفت خداکنه چشماش مثل خودت باشه...ولی از قبل بارداریم همیشه مادرشوهرم میگفت خداکنه به شوهرم بره بچه..حالا بیشترین چیزی که عذابم میده اینه که اون حس قشنگ و ذوقی که شوهرم به بچه داشت کم شده...و دائم داره بهش تلقین میشه زنش زشته در صورتی که واقعا برعکسه...خیلی نامردیه این کار مامانش...همیشه توی هر موقعیتی میدونه چه طور اذیتم کنه..خدا ببینش😭
چقدر بیشعوره
ازوناس ک همش توی ذوق میزنه
خداذلیلش کنه
این یه مورد حقته تا توباشی سریع نری عکس سونوگرافی نشون بدی ، دیگه عکس سونو رو که ب بقیه اونم مادرشو نشون نمیدن که
یروز به مادرش بگو خوبه شوهرم به مادرش نرفته ها😂😂 رو خنده و شوخی بش بگو حالش گرفته شه
نمیدونم چی بگم واقعا .من خودم مادرشوهرم چندبار جلو شوهرم هی گفت اضاف وزن داری موهات داره میریزه در صورتیکه که اصن اینج‌ری نبود حالا خودش مثل خرس چاقه و مو تو سرش نمونده از بس میریزه .
تو بايد جلو شوهرت همش از زيبايي خودت تعريف كني
تا بره تو مغزش!
بگو فلاني گفت چه زيبايي و ...
خدایااااا چه قدر بعصیا احمقن باعکس سونو تشخیص داد تقصیر خودتونه این هنه رومیدین عکس سونو چیه که بفرستین بهش
عزیزم😔درکت میکنم منم یه دونه ازین عفریته ها تو زندگیم داشتم،البته کات کردم خیالم راحت شد
میگقتی بی پدر ...کور یودین موقع خواستگاری
الان اگه ذوق شوهرت نسبت به بچه اش با اندازا دماغ بچه کم و زیاد میشه ( حالا چه دماغش به شما بره جه به عموی شوهرت) مشکل اصلی شما شوهرته نه مادرش
کلا مادرشوهرا اکثرا اینطورین غصه نخور من دو روز پیش مژه کاشتم موهامو امبره کرده مادرشوهرم فقد گفت مبارک درصورتی که من اون میره یه اصلاح ساده میگم وای مامان خیلی خوشگل شدی رنگ و روت باز شده بعد یه چن ساعت میشینه نگاهم میکنه میگه زناهم با همین ارایشگاه خوشگل میشنا وگرنه اگ ارایشگاه نبود چی میشدن ولی خوب من اهمیت نمیدم یا مثلا همیشه ب من میگه نه قد داری ن هیکل ن قیافه من خیلی ریز و میزه ام ولی قیافه ام بد نیست
عزیزم تو هم میگفتی 9 ماه من سختیشو میکشم خدا نکنه ب عمها و عزیزش بکشه درضمن اگرم زشت بودم پسرت عاشقم نمیشد در خونمونو از جا بکنه تا من بهش بله بگم
در مرد شوهرتم :همش برو جلو آینه بگو وای چقدر من خوشگلم خخخ یا الکی ب دروغ برو بیرون بگو ی زنه منو بیرون دید گفت خواهر کوچیک نداری مث خودت باشه برا پسرم بگیرم
ببین برای چی برای همچین ادمه احمقی عکس بچتو میفرستی من بارها ب خانوادع شوهرم محبت کردم اما عزت پذیر نبودن منم ولشون کردم و فقط خودمو براشون میگیرم و خیلی دیر ب دیر میرم خونشون با اینکه تو یه ساختمونیم اینجوری ادم ارزشش بیشتر میشه
