شوهرم شغلش همش تو خونست و جلسه با گوشی . اوایل خیلی باهاش دعوا میکردم که کارو زندگی جدا کن تا کمی موفق شدم و الان در حد عادی گشت گذار داریمو و خرید و اینا کمم هم نزاشته به وسع خودش . حالا بابام گفت چرا اینجایی ؟؟شوهرت چرا نیومده دنبالت ؟؟(((عقدم)))گفتم معلوم نیست کِی بیاد دنبالم .احتمالا فردا شب میاد. شروع کرد به مواخذه که شوهرت از اولش تو واسش مهم نبودیو کارشو به زنش ترجیح میده و اگر واسش مهم باشی کارو رها میکنه میاد زودی میبرتتو . واااای هر چی رسید گفت . اخه من چیکار کنم .؟؟برم با شوهرم دعوا کنم؟؟
میگه شوهرت میگه 8 شب میاد یهو 2 شب پیداش میشه میگم خب ماشین نداره باید منتظر باباش بمونه ماشین بیاره واسش. قبلنا که ماشین داشت هر ساعتی میگفت خودشو میرسوند. خودمو ک گول نمیزنم.
تا حدودی بابام راست میگه گاهی کارشو به من ترجیح میده ولی گاهی ن همیشه. خب چیکار کنم حالتش اینجوریه. بابابام دعوام شد. میگه حقته بعد عروسی نیای گریه کنی بگی شوهرم فلانه. ی راهکار نمیده توقع داره من برم دعوا کنم؟؟؟خب چ کنم؟؟هر چندماه جلسه مواخذه منو میگیره. گیر دادند به شغل همسرم .