اره خیلی شوهرم از کار بی کار شد من یک سال خونه مادرشوهر زندگی کردم بعد زنگ زدن دعوت کردن به کار اونم کارمند رسمی شد بعدی خارج رحمی شدم یه لوله ام رو داوردن دو ماه بعد پسرم معجزه زندگیم اومد تو دلم بعد خونه پنجاه متری داشتیم پسرم هر جا می رفتیم خونه شون بزرگ بود می گفت خوش به حالتون خونه تون بزرگه از اداره شوهرم دو سال پیش دویست میلیون وام دادن یکم هم خودمون قرض و وام کردیم یه خونه صدوده متری خریدیم تو جای نسبتا خوب شهرمون
گفتند که او عاشق گیسوی کمند است موهای من از عصر همون روز بلند است