جالبه داداش منم با یه دختری مجازی ارتباط داشت حدودیه سال بعد به ماگفت علیرغم مخالفت باهاش همراه شدیم رفتیم خواستگاری اونم یه شهر دیگه با فرهنگ کاملا متفاوت  اصلا صحبتای پدرو مادرشونو نمیفهمیدیم ......همون اول فهمیدیم به درد هم نمیخورن ولی داداشم کوتاه نمیومد شش هفت ماهم نامزد بودن خانواده دختره حتی یه بار نیومدن تحقیق!!!!گفتن دختره یه عمل داره بعدش عقد کنن هم خانمه وهم آقاهه ازدواج دومشون بود ..عروسشون از هیچی حتی اسم برادر من خبر نداشت ...انگار همه با هم قهر بودن ...دختره هم که اصلا به دل ما ننشسته بود 
چقدر ناراحت بودیم وعذاب کشیدیم تا بالاخره بعد از شش هفت ماه داداشم خودش گفت میخوام تمومش کنم ! بابای دختره گفته بود باید قید خانواده ت رو بزنی وبیای شهر ما داداش منم قبول نکرده بود و دعوا و....
خدارو شکر همه چی به هم خورد مطمئنم اگه انجام میشد حتما به طلاق منجر میشد