شوهرم چندسال پیش تو کاخ سعدآباد یه گوشی آیفون پیدا کرد.
اون زمانی که مثل الان دست همه نبود هااااا
آورد خونه، خاموشم بود
شارژرم نداشتیم روشنش کنیم
از برادر دامادمون شارژرش رو گرفتیم روشنش کردیم، زدیم به آخرین شماره ای که تماس گرفته بود
یه خانمه جواب داد و خیلی ریلکس گفت بله برای برادرمه انگار.
قرار گذاشتیم پس دادیم
من ساده رو بگو همش منتظر مژدگونی بودم😁