2777
2789
عنوان

مادرشوهر عزیزم😝

| مشاهده متن کامل بحث + 1493 بازدید | 72 پست

روزای اول هردفه علاوه برمامانم دنبال اونم میرفتیم دفه سوم برگشت گف این ادا اصول چیه هی درد دارم مارو میکشونی بیمارستان همین قدر بگم دفه اخر بخاطر اون خرفش واین که شاید بازم بستریم نکنن دنبال اون نرفتیم ومنو بردن بیمارستان وبعد چند ساعت زایمان کردم تو این مدت شوهرم رفته بود دنبالش وکلی ناز کرده بود که مامانش هس به من چه که بیام

واسه هممون ارزو واسه رسیدن هست فقط یکم صبر میخاد امید

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

انا ال لایک تون😂😂😂😂😂

هنگامی که خداانسان رااندازه میگیردمتررادورقلبش می گذاردنه دورسرش....🌹✌                                         بهترین جفت درجهان خنده وگریه ست آنها هیچگاه یکدیگرراهمزمان ملاقات نمی کنندولی اگرآن دویکدیگرراملاقات کردندآن لحظه بهترین لحظه شماست آرزومیکنم امروزبهترین جفت براشما اتفاق بیفتد 💗😍🌹گیرم غم روزگارسنگین باشد🌹گیرم دل بی قرارغمگین باشد🌹بایدبکنیدبیستونی درخویش🌹تاآخرشاهنامه شیرین باشد🌹...دوستان لطفا واسه خانه دارشدم صلوات من کاربری ۱۳۳هستم تعلیق شدم😐بااین کاربری امدم😍

روز بعدش موقع ملاقات اومد نه جواب سلام منو داد نه مامانمو انگار نه انگار ما هستیم بچه رو برداشت عوص کنه گفتم مامان جون تازه عوضش کردیم محل نداد برد بچه رو عوض کرد وقنداق کرد مامانم دید دلخوره گف من میرم این بمونه پیشت ناراحتیش برطرف شه شاید باورتون نشه تخت کنارم خالی اومد اومد اونجا یه چدتشو گرف بعد شام اوردن شام منو خورد داشتم دق میکردم اونجا درد داشتم نمیتونستم با این رفتاراش بهش چیزی بگم تا صبح دلم تو دهنم بود اونم انگار نه انگار همراه منه دور میزد تو بخش با بقیه مینشست به حرف

واسه هممون ارزو واسه رسیدن هست فقط یکم صبر میخاد امید

ساعت چهار صبح به مامانم گفتم خودتو برسون خلاصه من مرخص شدم اومدیم خونه بعد دوروز اومد خونمون بچه رو باز کرد یکم روعن حیوانی گذاشت رو ناف بچه مامانم رفتاراشو میدید تا میومد میرف بعد بچه رو قنداق کرد دخترم نمیزاشت پاهاشو صاف کنه بچم نفسشو نگه داشته بود اینم عر میزد اون مامان نفهمت ندیده بچه لگنش کجه وقتی عرصه نداره چرا میاد بیمارستان حالا دخترم نفسشو نگه داشته بود نمیزاشت قنداقش کنه منم نشسته بودم گریه همین مدقع ها بود مامانم برگست گف چی شده اونم صداشو برد بالا که زنیکه نفهم بچه لگنش کجه 

واسه هممون ارزو واسه رسیدن هست فقط یکم صبر میخاد امید
روز بعدش موقع ملاقات اومد نه جواب سلام منو داد نه مامانمو انگار نه انگار ما هستیم بچه رو برداشت عوص ...

من که جز مامانم با کسی راحت نبودم همرام بمونه..مهم نبود ناراحتیش،نباید میذاشتی مادرت بره

بابام که رفت شهر خالی شد،مگر تو چند نفر بودی بابای گلم😭😭😭😭 فراموش کردنت هنر میخواهد و من بی هنرترین انسان عالمم😭😭😭
من که جز مامانم با کسی راحت نبودم همرام بمونه..مهم نبود ناراحتیش،نباید میذاشتی مادرت بره

وای چه مستبد و بددهن😨😨😨

بابام که رفت شهر خالی شد،مگر تو چند نفر بودی بابای گلم😭😭😭😭 فراموش کردنت هنر میخواهد و من بی هنرترین انسان عالمم😭😭😭
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز