هیچی مادر خانومه رفته باغ براشون گوجه چیده که این خانوم رب درست کنه به شوهرت  گفته پاشو بریم بیاریم شوهرشم غرغر میکرده نرفته بعد با هم دعواشون شده همدیگرو فوش دادن این گفته مگه من هووی مادرتم بعد شوهرش زدش اینم پا شده بره زنگ زده به آژانس بانوان بعد جواب ندادن بعد میخواسته زنگ بزنه آژانس آقایان شوهرشم گفته آره برو بزار چیز کننت اینم گفته خواهرتو چیز کنن بعد شوهرش گرفته با سیم زدن