وقتی بچه ی سومم رو زایمان کردم بشدت حالم بد بود و نفسم تنگ بود ولی وقتی دیدمش بی اختیار اشک ریختم حس فوق العاده ایی بود
دوتای اولی رو دیدم ذوق مرگ شدم ولی اشک نریختم ولی سومی رو نمیدونم جرا اشکام ریخت شاید جون توی بارداری خیلیی اذیت شدم ویار وحشتناک و بیحالی و دست تنها بودن تا آخر بارداریم ویار داشتم🤕🤕