باورتون میشه ...انقدر همه چی عجله ای شد ....فقط رفتیم خریدارو رو انجام دادیم و اومدیم خونه ،عاقد اومد خطبه خوند.اخه از دو شهر جدا بودیم همه چی یهو شد
با کلی ابرو ...البته همسرم عقیده داره خوب بودم و منو جوری که پسندید با هاش محرم شدم ،یعنی تلاش نکردم به تغییر.
ارایش کردم ی ذره ،ولی خلاصه مثل شما ها ارایشگاه نرفتم.
عوضش عروسی حسابی جبران شد و همه چشما شده بود قد نعلبکی.الانم
زیاد اهل آرایش نیستم ساده و دوست داشتنی هستم
البته بدون آرایشم خوبم ....البته تعریف نباشه
بعضی وقتا میگم کاش رفته بودم ،ولی همسرم میگه بهش فکر نکن ...به اعتماد به نفسی که داشتی افتخار کن
بلی