بچه ها من چندماهیه طلاق گرفتم از مردی که به شدت رفیق باز بود و همش دنبال عیاشی کردن بود مدام دوستاش و دختر و پسر خونه ما بودن
همش بهم خیانت میکرد
من ۲۳ سالمه الان و وون ۲۶
اون موقع ۱۸ سالم بود و اینکه محبت نمیکرد با وجود اینکه همو دوست داشتیم ازدواج کردیم بعد عروسی کلا هرز میپرید
منم از بی محبتی و کتک هاش پناه بردم به دوستیش که هی بهم محبت میکرد.
متاسفانه خیانت کردم و رابطه هم داشتم ولی زود بهمش زدم و توبه کردم
شوهرم هم چنان بد اخلاق و کتک و دختر باز بود
اخرسرم منو بخاطر یه دختر دیگه که باهاش رابطه داشت و صیغه کرده بود طلاق داد
اون دوست شوهرمم دست از سرم بر نمیداره و میگه باید صبر کنی شرایطم خوب شه بیام بگیرمت اما من ازش متنفرم چون یه خائنه
من خیلی حالم بده همش حس گناه دادم همش حس میکنم اگر به گوش شوهر سابقم برسه چقدر بد میشه و اینکه ابروم
و از همه بدتر از خودم بدم میاد
من توبه کردم ولی واقعا این لکه ننگ پاک نمیشه
من خطا کردم و به جان مادرم به امام حسین همه رو گفتم که یکم اروم شم
راهنماییم کنید...