من دوساله از ازدواجم میگذره بچه هم ندارم با مادر شوهرمم مشکلی نداریم ( البته تو جریان عروسی اذیتم کردند ) ولی بعدش خوب شدند و سعی کردند از دلم دربیارن اما خب واقعا صمیمیتی نیست. اصلا دوس ندارم بهش زنگ بزنم یا اون به من زنگ بزنه. ارتباط زیادی هم نداریم شاید هر دوماه همو ببینیم تلفنا هم همینطوره . بعد مدتی که زنگ میزنه مجبور میشم جواب تلفن بدم گله میکنه بی معرفت یه زنگ نمیزنی حالمو بپرسی. به نظرتون چی بگم ؟
من چند وقت پیش زنگ زدم کلی حال احوال کردم و حرف زدم بهش یازده دقیقه طول کشید بعد که شوهرم اومد خونه اینقدر خوش اخلاق بود 😂 گفت مامانم خوشحال شده زنگ زدی
اون حاریم رابطش خییلی صمیمیه با مادر شوهرم همش ازش خبر دارن همه چی به اون میگه ولب ما رابطمون محترمانه تره 😕
ینی من بدون اینکه اونا زنگ بزنم به شوهرم بگم بریم خونه مامانت ؟ اولا میگفتم میگفت بزا زنگ بزنم ببینم مامانم خونه ست ؟ ( شاغله با شیفتهای چرخشی ) هربارم میگفتن نه نیست. منم دیگه دیدم اینجوریه گفتم من که شیفتای شمارو نمیدونم شما خودتون هر موقع خونه بودبن بگین گفت باشه ولی نمیگه