الان تو خواستگاریا هنوز دختر چایی میبره؟؟

نه دیگه دختر نمیبره، منکه نبردم از اول تا اخرش مثل گلدون نشسته بودم

خب  فرهنگا فرق میکنه دیگه.ما هر دو طرف ترک بودیم

نه، ااز اول تو پذیرایی بودم از اول تا آخر نشستم، یبار داداشم چای اورد یبار هم مامانم که بازم داداشم تعارف کرد، کلا داداشم گربه رو دم حجله کشت! 

خب ما ازدواجمون سنتی بود ، دوبار به قصد اشنایی اومدن و حرفامونو زدیم  و جواب مثبت و تلفنی  دادیم بهشون و جلسه رسمی خواستگاری همراه با تعیین جهزیه و مهریه و مراسم واینا بودکه اینا که اوکی شدو به توافق رسیدیم شیرینی و چاییی پذیرایی کردم در اخر مجلس.البته فاصله ی بین جلسه رسمی خواستگاری و اشنایی حدودا ۴ ماه طول کشید به خاطر فوت مامانبزرگم و عموم ،من وهمسرم کلی باهم حرف زدیم و علاقه پیدا کردیم بهم دیگه

چرا عزیزم میز بود منتها بابام دوست نداشت من پذیرایی کنم میوه و شکلات و... که رو میز بود فقط چای باید تازه می‌ریخت که مامانم زحمت کشیدن ریختن پدر هم پذیرایی کرد 

والا زن داداشه خودمم همه چی داره خدارشکر ولی بازم ناراضیه 

من۲۳سالمه خانواده سخت گیری دارم خسته شدم ن اجازه کاردارم ن درس زندگیم یک نواخت شده بخاطرهمین میگم ازدواج کنم راحت شم