یاد گذشته ام افتادم اون روزا که تازه ازدواج کرده بودیم از بس نداشتیم بخوریم تو تلوزیون یه غذا میدیدم دلم غش میرف.هیچی نداشتیم حتی پول نداشتم لباس بخرم برا خودم همیشه حسرت میخوردم اما دلم خییلی خوش زندگی و شوهرم بود.
حالا خونه داریم ماشین مدل بالا داریم.هر چی بخایم فراهمه برام اما دیگه دلم خوش نیست.دلم میخاد بمیرم .چه عدالت مسخره ایه