2777
2789
عنوان

ناراحتی شوهرم از من و خانوادم

| مشاهده متن کامل بحث + 1711 بازدید | 65 پست

منم ده روز اونجا بودم ،،،،متاسفانه منم این مشکل رو داشتم ،،شوهرم می‌گفت یه زنگ نمیزنن بگن تو تنها موندی خونه بیا ،یا چی میخوری ،،،


واقعا هم نمیگفتن،،،حتی به خودمم نمیکفتن زنگ بزن شوهرت بیاد نهار یا شام  ،،،،،

اخلاق خانواده ام اینجوریه دیگه ،،با داماد راحت نیستن،،منم خیلی ناراحت بودم ،،،،


منم برگشتم زودتر خونه خودم 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

آخه مامانم نمیگه بهش بگو من چطوری روم بشه سر خود دعوتش کنم وقتی هم که غذا باب میلش نیست

خب اونم میخاد بچه شو ببینه به نظرم خودت را به مامانت لوس کن بگو مامان شوشو دلش میخاد بیاد اینجا برنجی بزار یا برو خونه خودت گلم 

برای حاجتم لطفا به صلوات بفرستید
خب تقصیر من چیه من نمیتونم از مادرم انتظار داشته باشم هم به من برسه هم غذای مورد علاقه شوهرم درست کن ...

پس برو خونه خودتون  ب مادرت بگو برا من ک غذا میزاری بیشترش کن تا شوهرم بخوره

خدایا شکرت 
نمیدونم این مردا چرا انقد متوقع هستن خانواده زن دارن از بچش و زنش نگهداری میکنن خودشم باید بیاد؟ خب ...

آخه خانواده خودش خیلی به داماد میرسن مادرش داماد از پسرش بیشتر دوست داره 

من همه اميدم خداست
خب بیچاره نه زنش هست غذا بپزه نع توقع داشته باشه دعوتش کنن خب هدف ایشون از ازدواج مگه اسایش و آرامش ...

حرف شما درسته ولی خب الان تو شرایطی که خانومش داره ایشون هم باید مراعات کنه تا زمانی که برگردن خونه خودشون شاید این خانوم روش نشه به مادرش بگه به خاطر همسرم فلا غذا رو درست کن بالاخره روحیات و مدل خانواده ها فرق داره دیگه این آقا میتونه بره خونه مادرش یا اینکه خانومش رو بیاره خونه و از مادر خانمش یا مادر خودش خواهش کنه بیان کمکشون

این نیز بگذرد...                                   
آخه بچه من 35 هفته دنیا اومده تنهایی نمیتونم بهش برسم امروز ده روزه زایمان کردم 

من ۳۶ هفته. اصلا خونه مادرم نرفتم. فقط دو روز.

الان بچم ۱ و نیم سالشه خونمون نزدیکه دیگه یه روز درمیون شبا اونجاییم و مادرم به خاطر شوهرم پلو و ... میزاره.

سعی کن زرنگ باشی . تو مادر یه بچه ای...

ده روز گذشته. من روز دوم تمام کارامو خودم کردم

آخه خانواده خودش خیلی به داماد میرسن مادرش داماد از پسرش بیشتر دوست داره 

شما اگه میتونی برو خونه خودت و به مادرت یا مادرشوهرت بگو بیان کمکت اینجوری بهتره 

این نیز بگذرد...                                   
خب پلویی بزارن. مادر من هر وقت شوهرم اونجا باشه یا پلویی میزاره یا کباب و .... حتی بعد زایمانم. یه ...

داداشم و بابام نمیخورن مامانم باید چند جور درست کنه، کلا هم آدمی نیست که به غذا اهمیت بده بیشتر اهل بشور بساب و تمیز کاری خونه است

من همه اميدم خداست
شما اگه میتونی برو خونه خودت و به مادرت یا مادرشوهرت بگو بیان کمکت اینجوری بهتره 

مامانم 5 روز موند خونه من بعدش گفت بریم خونه ما همون پنج روزم به زور تحمل کرد

من همه اميدم خداست
آخه بیاد غذایی که دوست نداره رو چطوری بخوره اون وقت من خجالت میکشم که اومد اینجا و گرسنه رفت

شما نگران نباش.ایشون رو هم مجاب بنما که مادرم این روزا سرش شلوغه.وشام برنج نداریم بگو پاشو بیا کتلت خوشمزه داریم.ببین اگر اومدن وبهانه نیاوردن بازم دعوتش کنید شبای بعد.

وخواهر گلم مواظب باش همسرتونم نرنجن.و به این فکر نیفتن که کسی بفکرش نیست.بهشون اطمینان بده که مثل قبل بفکرشی وبخاطر خودش دعوت نکردی این چند روز رو ودوست داشتی که اونم کنار شما وبچه تون باشه حتی بیشتر از همسرتون شما دلتون بخواد که اونم کنار زن وبچه ش باشه.نذار به تنهایی ونبود شما عادت کنه که بعدا برای شما تحملش سخت میشه

امیدوارم به دردت بخوره

برام دعا کن خواهر گلم.مادرشوهرم ودختراش با زندگیم بد کردن.محبت همسرمو بردن.دعا کن به خودشون برگرده هر چه که با منه بی مادر غریب کردن هفت نفره.

دعا کن سلامتیم برگرده.

زبان بدگویانم کوتاه بشه ومکرشون برملا شه ورسوا شن

خب به مادرت بگو غذای خوب درست کنه دعوتش کنیین بیاد کارتون واقعا زشته

قبل زایمانم هر بار میگفتم بیا نمیومد ، الانم مامانم نمیگه بهش بگو بیاد منم که نمیتونم سر خود دعوت کنم 

من همه اميدم خداست
داداشم و بابام نمیخورن مامانم باید چند جور درست کنه، کلا هم آدمی نیست که به غذا اهمیت بده بیشتر اهل ...

مثلا دو روز در هفته کباب تابه بزاره با پلو کم . شوهرت با پلو بخوره پدرت اینا با نون.

کوکو کاری نداره که. لوبیا پلو بزاره با کوکو مثلا.

خوراک مرغ بزاره با پلو . هر کی خواست با پلو بخوره.

مادرت عین مادرشوهر منه.

والا مادر خود من سه طبقه خونه اس .خونش گل میباره. بچمم نگه میداره غذاشم به راهه.

خودت نمیتونی پاشی غذا بزاری؟ من میتونستم. زایمانت سخت بود؟

مامانم 5 روز موند خونه من بعدش گفت بریم خونه ما همون پنج روزم به زور تحمل کرد

چی بگم اگه ۱۰ روز از زایمانت گذشته بهتره بری خونه خودت دیگه بعد ۱۰ روز دیگه خوب شدی ولی اگه بازم میخوای بمونی خب دیگه شوهرت حق داره حداقل یک روز درمیان بگو بیاد ولی به نظرم نباید مرتب انتظار غذای خوب داشته باشه باید 

این نیز بگذرد...                                   
خب بیچاره نه زنش هست غذا بپزه نع توقع داشته باشه دعوتش کنن خب هدف ایشون از ازدواج مگه اسایش و آرامش ...

قبل زایمانم هر بار میگفتم بیا نمیومد میگفت میرم طبقه پایین خونه مادرم میخورم تو به فکر من نباش ، ولی الان 


من همه اميدم خداست
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز