2777
2789
عنوان

ناراحتی شوهرم از من و خانوادم

1711 بازدید | 65 پست

من زایمان کردم و خونه پدرم هستم ، دو هفته قبل زایمان هم چون استراحت مطلق بودم اینجا بودم. شوهرم آدمی هست که رو عذا حساسه و شام و ناهار دوست داره حسابی باشه مثلا سوپ و کوکو و اینجور چیزا تو وعده شام نمیخوره مادر منم همیشه شام غذا نونی میذاره و شوهرم انتظار داره من بهش بگم بیاد اینجا ولی میدونم چون اینجور غذا دوست نداره نمیگم ، الان ناراحته میگه خانواده تو اصلا به من توجه نمیکنن براشون مهم نیستم من دلم برا بچم تنگ میشه ولی روم نمیشه بدون دعوت بیام. چی بگم بهش آخه ؟؟ میگم تو غذا نونی نمیخوری روم نمیشه بگم بیای اینجا گرسنه بمونی میگه من به خاطر غذا نمیام دلم برای بچم تنگ میشه درحالی که قبل زایمان هر بار میگفتم تو هم بیا اینجا یا میپرسید غذا چیه یا میگفت هر روز زشته بیام یه روز در میان میام. الام حرفش عوض کرده و حسابی دلخوره

من همه اميدم خداست

چه شوهر لوسی 🤔🤔🤔

تنها زمانى “صبور”خواهى شد،که “صبر”را یک”قدرت”بدانی نه یک “ضعف”…آنچه “ویران مان” مى کند“روزگار” نیست !حوصله ی “کوچک”براى “آرزوهاى بزرگ” ماست …........................................................................دو چیز شخصیت ات را تعین می کند :صبر وقتی چیزی نداری رفتارت وقتی همه چیز داری !

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

نمیدونم این مردا چرا انقد متوقع هستن خانواده زن دارن از بچش و زنش نگهداری میکنن خودشم باید بیاد؟ خب دلش تنگ میشه بیاد یکی دو ساعت بشینه بره مگه حتما باید ناهار و شام بمونه 

این نیز بگذرد...                                   
چه شوهر لوسی 🤔🤔🤔

واقعا لوسه؟ من بهش حق میدم چون تو خانواده ای بزرگ شده که داماد رو از پسر بیشتر دوست دارن و براش سنگ تموم میذارن در حالی که خانواده من برعکسن

من همه اميدم خداست
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792